سفر اخیر وزیر دفاع عربستان سعودی به ایران، که دومین سفر یک مقام دفاعی ارشد سعودی پس از انقلاب اسلامی و پس از احیای روابط در سال ۱۴۰۱ به شمار می‌رود، به عنوان یک تحول مهم در مناسبات دوجانبه تلقی می‌شود. این سفر در شرایطی انجام می‌شود که ریاض با احتیاط روابط با تهران را دنبال کرده و حتی به داشتن یک «سفیر هتل‌نشین» شهره بوده است.

به گفته نویسنده این تحلیل، «منصب» مقام سعودی و برنامه دیدارش با «رهبر انقلاب»، دو نشانه بارز اهمیت این سفر است. این رویداد یادآور سفر مشابهی در سال ۱۳۷۸ است که در راستای سیاست تنش‌زدایی دولت سازندگی و توسعه همکاری‌ها در دوره اصلاحات صورت گرفت و طی آن وزیر دفاع وقت سعودی برای مذاکره پیرامون مسائل امنیتی خلیج‌فارس، عراق، فلسطین و کوزوو به ایران سفر کرد و با رهبر انقلاب دیدار نمود.
با توجه به کلی بودن اخبار رسمی منتشر شده درباره این سفر، برای درک عمیق‌تر اهداف آن، لازم است تا دلایل احیای روابط میان ایران و عربستان، به ویژه از جانب سعودی، مورد بازبینی قرار گیرد. در این راستا، انگیزه‌های ریاض پس از برقراری مجدد روابط در تابستان ۱۴۰۲ به صورت مختصر و گزیده برشمرده شده می‌شود: تامین امنیت متاثر از جنگ یمن، نگرانی از وعده بایدن برای بازگشت به برجام، تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای، مدیریت چالش ایران با توجه به چشم‌انداز عادی‌سازی با اسرائیل و اجتناب از یک درگیری احتمالی در منطقه با توجه به رویکردهای اسرائیل.

تحولات جدید منطقه، به ویژه موارد زیر، همچنان در اولویت مذاکرات قرار دارند:
• تحولات یمن: تبدیل شدن انصارالله به یک بازیگر منطقه‌ای پس از طوفان‌الاقصی و تلاش آمریکا و اسرائیل برای هدف قرار دادن این گروه نزدیک به ایران، نگرانی‌هایی را برای عربستان ایجاد کرده است. عملیات نظامی گسترده علیه انصارالله می‌تواند امنیت عربستان را در معرض خطر قرار داده و برنامه‌های توسعه‌ای این کشور را تحت تاثیر قرار دهد. لذا، ریاض تلاش می‌کند ضمن ابراز رضایت از ضربه به انصارالله، خود را از اقدام مستقیم علیه آنان دور نگه دارد.
• عادی‌سازی روابط ریاض-تل‌آویو: با وقوع جنگ غزه، این روند متوقف نشده است و احتمال بازگشت ترامپ به قدرت و مطرح شدن دوباره توافق هسته‌ای آمریکا و عربستان می‌تواند سرعت آن را افزایش دهد. در گذشته، عربستان از تضعیف محور همسو با ایران از طریق تغییر موازنه قدرت خرسند بود، اما اکنون خواهان یک توزیع متوازن قدرت در منطقه است و نگران سیاست‌های سلطه‌جویانه اسرائیل است. تقویت روابط با ایران و ایجاد هماهنگی نسبی بر سر مسئله فلسطین به عنوان راهکاری برای کنترل رویکرد تهاجمی تل‌آویو از سوی ریاض مدنظر قرار گرفته است.
• مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا: عربستان و اسرائیل از مخالفان اصلی برجام و خروج ترامپ از آن بودند، زیرا آن را به ضرر موقعیت خود و موازنه منطقه‌ای می‌دانستند. تبعات جنگ یمن و وعده بایدن برای بازگشت به برجام، موجب نگرانی سعودی‌ها شد و آن‌ها را برخلاف سیاست گذشته به مذاکرات محرمانه با ایران در دوره روحانی کشاند. اگرچه این مذاکرات به دولت بعدی منتقل شد. دولت سیزدهم احیای روابط با عربستان با نقش‌آفرینی چین را بزرگ‌ترین دستاورد سیاست خارجی خود دانست. نویسنده معتقد است که این اقدام می‌بایست با احیای برجام همزمان می‌شد تا منافع بیشتری نصیب ایران گردد. اکنون، ریاض ممکن است برخلاف دیدگاه پیشین خود به برجام، کمک به کاهش تنش‌ها میان آمریکا و ایران و مهار جنگ‌طلبی اسرائیل را عاملی برای حفظ امنیت و دوری از پیامدهای درگیری‌های منطقه‌ای بداند.

با توجه به احتمال آمادگی ایران و آمریکا برای یک توافق هسته‌ای در دوره دولت پزشکیان، ضرورت دارد که روابط ایران و عربستان از مرحله نمادین وارد فاز اجرایی شود. نتایج پرونده هسته‌ای ایران و روابط با عربستان بر یکدیگر تاثیرگذارند و در شرایط پس از جنگ غزه، تلاش ایران برای تقویت «بازدارندگی» می‌تواند با نیازهای «امنیتی» عربستان همسو شده و روابط دو کشور را به موضوعاتی فراتر از صرف امنیت بکشاند. به نظر می‌رسد این سفر تلاشی در همین راستا باشد.

نویسنده: مهدی علیخانی
بازنویسی: تیم تحریریه یمن‌الاسلام