مقدمه
یمن، کشوری با بحرانهای مداوم داخلی و خارجی، اکنون با دو ساختار سیاسی و اقتصادی متمایز در شمال و جنوب روبرو است. در شمال، انصارالله که در دهه ۱۹۹۰ تشکیل شد به رهبری سید عبدالملک الحوثی و حمایت اکثریت مردم یمن، حزب کنگره مردمی، ایران و گروههای مقاومت اسلامی، کنترل صنعا و مناطق غربی و مرکزی را در دست دارد. در مقابل، مناطق جنوبی تحت نفوذ ائتلاف به رهبری عربستان سعودی قرار دارد و شامل جناحهای مختلف یمنی از جمله شورای انتقالی جنوب (STC) تحت حمایت امارات به ریاست الزبیدی که به دنبال استقلال جنوب است، حزب اصلاح (نماینده اخوان المسلمین در یمن)، و نیروهای تابع طارق صالح (برادرزاده رئیس جمهور اسبق) است. این تقسیم و رقابت میان گروههای مختلف، همراه با دخالت بازیگران منطقهای و بینالمللی و استمرار تعارضات هویتی ناشی از عدم پاسخگویی دولتهای پیشین به نیازهای گروههای مختلف، دستیابی به صلح پایدار در یمن را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.
یمن در حال حاضر با دو ساختار سیاسی و اقتصادی کاملاً متفاوت در شمال و جنوب روبرو است. این وضعیت ناشی از سالها درگیری داخلی و مداخله خارجی است که منجر به شکلگیری مناطق نفوذ مجزا برای گروههای مختلف شده است.
مناطق شمالی یمن عمدتاً تحت کنترل انصارالله و کمیتههای مردمی قرار دارد. این مناطق شامل پایتخت، صنعا، شهرهای بزرگ و اکثریت جمعیت کشور میشود. انصارالله یک سازمان سیاسی و نظامی اسلامگرای شیعه زیدی است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی در شمال غربی یمن پدید آمد.
انصارالله در سال ۲۰۱۵ پس از مخالفت با پیشنویس قانون اساسی دولت عبدربه منصور هادی و با هدایت نارضایتی عمومی، کاخ ریاستجمهوری را تصرف و هادی را وادار به استعفا کردند. در ۶ فوریه ۲۰۱۵، انصارالله پارلمان یمن را منحل و یک شورای ۵ نفره برای ریاستجمهوری به نام «کمیته عالی انقلابی» تشکیل دادند و قدرت را در صنعا به دست گرفتند.
انصارالله و دولت نجات یمن از حمایت اکثریت مردم یمن، حزب الموتمر و سایر احزاب یمنی، و همچنین حمایت ایران و گروههای مقاومت اسلامی برخوردارند. در حال حاضر، علیرغم انقضای توافق آتشبس با میانجیگری سازمان ملل، درگیری قابل توجهی در این جبهات وجود ندارد و انصارالله با اجرای عملیاتهای مختلف شناسایی در حال رصد جبهات است.
مناطق جنوبی یمن تحت کنترل نیروهای موسوم به «ائتلاف سعودی و دولت مستعفی یمن» است. این مناطق، اگرچه بیشترین مساحت کشور را شامل میشوند، اما بخش غالب آنها بیابانی و خالی از سکونت است. با این حال منابع نفتی، سواحل جنوبی یمن و چند نقطه استراتژیک در کنترل این ائتلاف قرار دارد. ائتلاف سعودی از این موارد بهعنوان ابزارهای فشار بر انصارالله در مذاکرات استفاده میکند.
ساختار دولت مستعفی یمن، همانند سایر کشورهای درگیر جنگ داخلی، مناصب و وزارتخانهها را بین جناحهای دارای قدرت تقسیم میکند تا بتواند از نیروی انسانی و امکانات نظامی این جناحها علیه انصارالله استفاده کند. این جناحها شامل: حزب اصلاح (نمایندگی اخوان المسلمین در یمن)، شورای انتقالی جنوب (تحت حمایت امارات متحده عربی) و نیروهای موسوم به مقاومت وطنی تحت فرمان طارق صالح (برادرزاده علی عبدالله صالح) هستند.
شورای ریاستی یمن، ترکیبی از نیروهای شمالی و جنوبی، در آوریل ۲۰۲۲ با فشار عربستان سعودی و هماهنگی با امارات متحده عربی شکل گرفت. هدف این شورا پیشبرد مذاکرات سیاسی با انصارالله بود. اعضای این شورا شامل شخصیتهای وابسته به احزاب و مناطق مختلف یمن هستند. با این حال، این شورا نیز با انقسامات داخلی روبرو است و به نظر نمیرسد هدف مشترکی برای بازگرداندن دولت داشته باشند.
شورای انتقالی جنوب، به ریاست عیدروس الزبیدی و با حمایت امارات، پس از اعلام آتشبس در آوریل ۲۰۲۲ و تشکیل شورای ریاستی، تحرکات خود برای تسلط بر استانهای جنوبی را آغاز کرد و توانست با تضعیف حزب اصلاح، استانهای شبوه و ابین را به کنترل خود درآورد و حوزه نفوذ خود را در جنوب یکپارچه کند.
حزب اصلاح، یکی از بزرگترین و قدیمیترین احزاب یمن و نماینده اخوان المسلمین در این کشور است. این حزب در حال حاضر شهرهای مارب، تعز، سیئون و مناطقی در چند استان دیگر را در کنترل دارد و در ابتدا از حمله ائتلاف سعودی به یمن حمایت کرد. نیروهای تابع طارق صالح (مقاومت وطنی) نیز در منطقه جنوب غربی یمن حضور دارند و تحت حمایت امارات متحده عربی قرار دارند.
تداوم رقابت و درگیریهای مسلحانه بین جناحهای مختلف در مناطق تحت کنترل ائتلاف سعودی برای کسب نفوذ بیشتر، یکی از چالشهای اساسی در جنوب یمن است. عدم یکپارچگی نیروهای نظامی در مناطق تحت کنترل ائتلاف و افزایش تنش میان اعضای شورای ریاستی نیز از مشکلات موجود است.
تنشهای موجود بین امارات و عربستان سعودی در یمن نیز بر پیچیدگیهای صحنه سیاسی افزوده است، زیرا شورای انتقالی جنوب تحت حمایت امارات، به چالش اصلی برای طرحهای عربستان در یمن تبدیل شده است. وجود گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش در مناطق دورافتاده یمن، به بیثباتی دامن میزند.
علیرغم اعلام آتشبسهای مقطعی و تلاشهای بینالمللی برای صلح، دستیابی به یک راهحل سیاسی جامع با مشارکت همه طرفهای یمنی و تشکیل یک دولت فراگیر همچنان یک چالش دشوار و پیچیده به نظر میرسد. اختلافات عمیق هویتی و منافع متضاد بازیگران داخلی و خارجی، روند مذاکرات را طولانی و فرسایشی کرده است.
در مجموع، یمن با دو حاکمیت مجزا در شمال و جنوب، ساختارهای سیاسی ناپایدار، درگیریهای نیابتی، و چالشهای اقتصادی و اجتماعی متعدد روبرو است. تلاشهای بینالمللی برای ایجاد صلح و ثبات در این کشور همچنان ادامه دارد، اما چشمانداز دستیابی به یک راه حل پایدار در کوتاهمدت مبهم به نظر میرسد.
منبع: تیم تحریریه یمنالاسلام