از سپتامبر ۲۰۲۰ و همزمان با امضای توافقنامههای عادیسازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی، نام علی راشد النعیمی به عنوان یکی از چهرههای کلیدی و مسئول تبلیغ این پروژه در سطح اماراتی و عربی مطرح شد. النعیمی که مناصب متعددی از جمله ریاست «کمیته پارلمانی اماراتی – اسرائیلی» و مدیریت «مرکز هدایه» برای امنیت فکری را بر عهده دارد، صرفاً یک کارمند روابط عمومی نبود؛ بلکه او به عنوان معمار شبکهای از معاملات پشت پرده شناخته میشود که در آن سیاست با پول، عادیسازی با سرکوب، و ائتلافهای پنهانی با اثرگذاری بر افکار عمومی غربی در هم تنیده شده است. برخی در داخل امارات او را «معمار رشوههای سفید» توصیف میکنند که این سبک دیپلماسی را چهرهای تازه از پروژه سرکوب اماراتی میدانند.
شراکت پنهان با تیم نفتالی بنت
یکی از نمونههای بارز این روابط پشت پرده، ارتباط النعیمی با نفتالی بنت، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی است. در دوران تشکیل کابینه ائتلافی بنت و یائیر لاپید در سال ۲۰۲۱، ابوظبی به سرعت وارد عمل شد و با هدایت النعیمی به عنوان فرستاده غیررسمی محمد بن زاید، روابط موازی با بنت و تیم او برقرار کرد. بر اساس منابع دیپلماتیک مطلع، این ارتباط حتی پیش از آنکه بنت در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱ رسماً نخستوزیری را به دست گیرد آغاز شده بود. دیدارهای اولیه بر امکان ایجاد یک «شراکت امنیتی-رسانهای-لجستیکی» میان دو طرف متمرکز بود؛ شراکتی که قرار بود به دور از انظار عمومی اداره شده و با سخاوت از خزانههای ابوظبی تأمین مالی شود.
بنت با این رویکرد مخالفتی نداشت. تال گان تسفی، رئیس دفتر وقت او، در یکی از جلسات به «نیاز ائتلاف سیاسی به تأمین مالی غیرمستقیم» برای حمایت از کارزارهای رسانهای و لابیهای حامی دولت جدید اشاره کرده بود. النعیمی که به زیرکی و آمادگیاش برای استفاده از پول سیاسی در راستای اهداف ابوظبی شهرت دارد، با طرح فهرستی روشن از مطالبات پاسخ داد:
•تحکیم چهره امارات در غرب از طریق اعمال فشار بر لابیهای یهودی برای دفاع از کارنامه حقوق بشری این کشور.
•هدف قرار دادن فعالان و مخالفان سیاستهای امارات در اروپا با بهرهگیری از ابزارهای اطلاعاتی اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، بهویژه موساد.
•توانمندسازی نهادهایی چون «مرکز هدایه» در بروکسل تا به سکویی قانونی برای تحمیل روایت امارات در موضوعاتی نظیر «تروریسم» و «افراطگرایی» بدل شوند؛ به گونهای که بتوان مخالفان سیاسی را به عنوان دشمنان بالقوه معرفی کرد.
ماهیت رشوههای سفید
رشوههایی که به تیم نفتالی بنت ارائه شد، نه سنتی بودند و نه آشکار. آنها با دقت طراحی شده بودند و در قالبهایی مانند «دعوتنامههای رسمی» به کنفرانسهای بینالمللی، «جوایز علمی و آکادمیک» که به چهرههای نزدیک به امارات اعطا میشد، و «کمکهای پژوهشی» به مراکز اسرائیلی فعال در حوزههای «مبارزه با نفرت» و «گفتوگوی دینی» عرضه شدند. این شعارها که ظاهری پرطمطراق داشتند، ابزاری برای توجیه سرکوب و عادیسازی روابط به طور همزمان بودند.
حتی «همراهی لجستیکی» با هیأتهای صهیونیست که به امارات سفر میکردند – از جمله تیم بنت – به گونهای برنامهریزی شده بود تا فضایی سیاسی بسته فراهم شود. محیطی که در آن روابطی بر اساس معامله و مبادله شکل بگیرد: سکوت در برابر پول، فناوری در برابر مشروعیت، و اطلاعات در برابر وفاداری.
ادامه ارتباط پس از ترک قدرت
در تحولی قابل توجه، نفتالی بنت اخیراً به ابوظبی بازگشت، با وجود آنکه دیگر نقشی در صحنه رسمی سیاسی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) ندارد. او طی سفری اعلامنشده، نشستی پشت درهای بسته به مدت سه ساعت با محمد بن زاید برگزار کرد؛ نشستی که با حضور علی راشد النعیمی و چهرههای امنیتی نزدیک به طحنون بن زاید – طراح اصلی پروندههای اطلاعاتی امارات – انجام شد.
این دیدار پرسشهای جدی را مطرح میکند: چه چیزی نخستوزیر پیشین را با وجود نداشتن هیچ منصب رسمی کنونی به انجام چنین دیداری در این سطح سوق میدهد؟ و در پشتپردهی رابطهی او با النعیمی چه میگذرد که حتی پس از کنارهگیریاش از صحنه سیاسی همچنان پابرجاست؟
پاسخ در این واقعیت نهفته است که رابطه میان بنت و ابوظبی از سطح مقام و مرحله سیاسی فراتر رفته و به شراکتی امنیتی–اطلاعاتی–لابیگری بدل شده است. شراکتی که امارات از طریق آن منافع خود را در غرب حفظ میکند و با اتکا به نفوذ اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، صداهای منتقد الگوی استبدادیاش را مهار میسازد.
عادیسازی به مثابه ابزار سرکوب فرامرزی
این روایت نشان میدهد که چگونه عادیسازی روابط نه تنها به عنوان پلی برای مبادلات تجاری یا فناوری استفاده نشده، بلکه به ابزاری برای گسترش دایره سرکوب فراتر از مرزها تبدیل شده است. تلاشی برای صادرات الگویی اماراتی که بر خرید سکوت و بهکارگیری متحدان برای ضربه زدن به مخالفان استوار است.
به جای آنکه ابوظبی تصویری از یک کشور باز و مدرن ارائه دهد، اکنون از طریق چهرههایی مانند النعیمی در تلاش است تا رفتارهای امنیتی خود را از هرگونه انتقاد مصون دارد و ابزارهای اسرائیلی را در این مسیر به خدمت گیرد. نتیجه این رویکرد، قانونیسازی سانسور، بازاریابی سرکوب با زبانی نرم، و مشروعیتبخشی به استبداد تحت عناوینی چون «مبارزه با افراطگرایی» است.