بررسی رویکرد تارنمای «الخبر الیمنی» به نقش دین در مبارزه با پروژه‌های امپریالیستی و صهیونیستی-آمریکایی.
با تشدید درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، گسترش جنگ‌های هیبریدی و نشانه‌های افول نظم جهانی کنونی، ما تلاش می‌کنیم تا استفاده از دین در پروژه‌های سلطه‌گری و استعمار و همچنین تکیه بر مبانی آن در مقاومت در برابر اشغال و حمایت از آزادی و رهایی در شرق عربی، مهد ادیان الهی، منبع ثروت انرژی و منطقه‌ای درگیر در درگیری‌های بین‌المللی را درک کنیم.
نگاهی گسترده به جغرافیای خاورمیانه (غرب آسیا)، حضور قدرت‌های منطقه‌ای تاریخی، وارثان امپراتوری‌های باستانی، یک پایگاه استعماری تازه شکل گرفته و موجودیت‌های تکه‌تکه شده از یک تمدن گذشته را آشکار می‌کند که همگی نمایانگر پروژه‌های توسعه‌طلبی، هژمونی، استعمار و انزواطلبی هستند.
پروژه ترکیه به دنبال احیای امپراتوری عثمانی تحت لوای خلافت اسلامی است و از ابزارهای حزبی (سازمان جهانی اخوان المسلمین)، طریقت‌های صوفی (نقشبندیه و دیگران) و سازمان‌های تروریستی (داعش و گروه‌های وابسته به آن) که از دکترین سنی به عنوان پوشش مذهبی استفاده می‌کنند، بهره می‌برد. این پروژه با جریان ملی‌گرایی عربی و کردی مبارزه می‌کند و درگیری فرقه‌ای را برای بازپس‌گیری جغرافیای از دست رفته، بدون درگیری با رژیم صهیونیستی (ترکیه اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت) که با آن روابط استراتژیک دارد، تشدید می‌کند. این پروژه به نوبه خود، دومین پروژه امپریالیستی و صهیونیستی-آمریکایی را نشان می‌دهد که کل منطقه را تهدید می‌کند. این پروژه، یهودی بودن دولت را به عنوان رویکردی مبتنی بر اسطوره‌های کتاب مقدس اتخاذ می‌کند که استعمار مهاجران آن را توجیه می‌کند و به نام «صلح ابراهیمی» بین این رژیم و مرتجعین عرب که روابط خود را با آن عادی‌سازی کرده‌اند، پیشنهاد نزدیکی مذهبی می‌دهد.
در مقابل این دو پروژه که از دین برای اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی سوءاستفاده می‌کنند، و در غیاب یک پروژه عربی، پروژه ایرانی را می‌بینیم که از بدو تأسیس و قبل از موفقیت انقلاب، بر اصول اسلام شیعی، که مدافع مظلومان است، بنا شده است. این پروژه بر فلسفه «بازگرداندن پژواک فتوحات اسلامی» و صدور انقلاب به فراتر از مرزهای کشور بنا شده است و بدین ترتیب یک امپراتوری خمینی‌گرا بر روی ویرانه‌های امپراتوری هخامنشی بنا می‌کند که ایرانیان آن را به یاد دارند و به آن افتخار می‌کنند. این پروژه ایدئولوژی جهادی و سیاسی خود را توسعه داده و در تلاش است تا اشغال فلسطین توسط آنگلوساکسون‌ها را ریشه‌کن کند، زیرا معتقد است که اسرائیل مانعی برای یک غده سرطانی در منطقه است. این پروژه از جنبش‌های مقاومت به هر وسیله‌ای، بدون استثنا، صرف نظر از اعتقادات، فرقه‌ها یا مراجع فکری آنها، حمایت کرده است. این امر به مقابله با پروژه صهیونیستی-آمریکایی در منطقه و خنثی کردن پروژه خاورمیانه جدید پس از انتفاضه الاقصی که مرجعیت دینی جهادی و جبهه‌های حمایت از آن نقش اصلی را ایفا کردند، مشروعیت انسانی، دینی و سیاسی بخشیده است.
ملی‌گرایان عرب، بر اساس بنیان فکری خود که معتقد است ملت عرب توسط اسلام و تحت حمایت آن ایجاد شده است، به پروژه مقاومت پیوستند که اسلام را به عنوان مبنای ایدئولوژیک خود برای دستیابی به رهایی و آزادی پذیرفت. آنها مفهوم تساهل‌آمیز جهاد قرآنی را گرامی داشتند و در برابر گرایش‌های ارتجاعی، منطقه‌ای و ملی‌گرایانه ایستادند. از جمله کسانی بودند که خود را وقف مبارزه با گروه‌های تکفیری برای تحمیل دیکتاتوری، مماشات یا مصالحه با دشمن و حتی حمایت از آن در جنگ نابودی فرزندان ملت کردند.
شاید تجربه یمن بهترین گواه بر تکیه بر مبانی دین و استخراج احکام و مفاهیم جهادی آن در خدمت پروژه رهایی و آزادی و ارتقای آگاهی ملت‌ها و برانگیختن آنها برای مقابله با دشمن با استفاده از تمام ابزارهای نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی باشد. ما امیدواریم و به این امر یقین داریم که یمن اهرم فکری و سیاسی برای یک پروژه عربی باشد که تمام پروژه‌های دیگر با هدف تسلط بر شرق عربی را از بین ببرد و با پروژه صهیونیستی-آمریکایی جنگ وجودی و در صورت لزوم صلح یا جنگ مرزی با هر پروژه‌ای که به دنبال تسلط بر اعراب است و جنگ اقتدار علیه ارتجاع را آغاز کند و به لطف میراث فرهنگی و اصالت خود، اتحاد امت مسلمان عرب را رهبری کند.