
گرسنگی بهعنوان سلاح سیاسی به ابزاری خطرناک در سیاست خارجی امارات تبدیل شده است. این رویکرد در بحرانهای غزه و دارفور با هدف فشار، باجخواهی و تحمیل شرایط سیاسی تحقیرآمیز اجرا میشود.
گرسنگی؛ ابزار فشار و باجخواهی ابوظبی
طبق حقوق بینالملل بشردوستانه، استفاده از گرسنگی بهعنوان سلاح، جنایت جنگی محسوب میشود. با این حال، در سیاستهای ابوظبی، این ابزار بهعنوان روشی برای کنترل ملتها به کار میرود؛ معمولاً زیر پوشش «کمکهای انسانی» که یا قطرهچکانی توزیع میشوند یا کاملاً مسدود میگردند.
در غزه، نهاد GHF و دیگر سازمانهای وابسته به امارات، ورود غذا را کنترل میکنند تا روایت اسرائیل حفظ شود و فشار بینالمللی کاهش یابد. در دارفور نیز، نیروهای وابسته به ابوظبی، شهرها را محاصره و مانع ورود کمکهای سازمان ملل میشوند، در حالی که تسلیحات و پول به رهبران شبهنظامیان میرسد.
نقش “امارات” در بحرانهای منطقه چیست؟
اهداف پشت پرده سیاست قحطیسازی
تضعیف اراده ملتها
فلسفه بنزاید روشن و هولناک است: بدون جنگ گسترده، میتوان با گرسنگی روحیه مردم را شکست.
اهداف کلیدی این سیاست
تضعیف روحیه جامعه هدف
ایجاد تفرقه داخلی بر سر منابع محدود
تحمیل توافقات سیاسی تحقیرآمیز در برابر نیازهای ابتدایی
چرا امارات این مسیر را انتخاب کرده است؟
سه عامل کلیدی در پس این سیاست دیده میشود:
1. نفوذ منطقهای: کنترل پروندههای حساس انسانی برای فشار بر قدرتهای جهانی.
2. حمایت از متحدان: همراهی با اسرائیل در غزه و تقویت متحدان محلی در دارفور.
3. آزمودن ابزارهای کنترل: استفاده از محاصره غذایی بهعنوان ابزاری قابل صدور به مناطق دیگر.
شواهد و مستندات بینالمللی
روابط میان ابوظبی و دیوید بابازیان و نیروهای پشتیبانی سریع، نهتنها تحلیل سیاسی بلکه واقعیتهایی مستند در قراردادها و تحقیقات رسانهای بینالمللی است. این شبکه منافع، از پروژههای انرژی و هواپیمایی تا مدیریت هدایتشده کمکهای انسانی گسترده شده است.
محمد بنزاید نه رهبر خطاکار، بلکه مهندسی است که مدل نسلکشی تدریجی را در غزه و دارفور پیاده میکند. فاجعه اینجاست که این جنایات با حمایت قدرتهای بزرگ و سکوت جامعه جهانی ادامه مییابد.