بازیگران سیاست خارجی قطر.

ایالات متحده آمریکا:

رهبران قطر آمریکا را به عنوان یک قدرت جهانی می‌بینند که قادر است این کشور را در برابر تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی محافظت کند. به همین دلیل، قطر در سال ۱۹۹۵ قرارداد دفاعی با دولت بیل کلینتون امضا کرد و پس از حملات ۱۱ سپتامبر، با تصمیم آمریکا برای انتقال نیروهای نظامی از عربستان به قطر، از این اقدام استقبال کرد و پایگاه هوایی العدید را برای استقرار نیروهای آمریکایی آماده ساخت.

با این حال، توسعه روابط نظامی قطر با آمریکا چالشی پیچیده برای سیاستگذاران این کشور است. آنها می‌دانند که برای محافظت در برابر تهدیدات خارجی به حضور نظامی آمریکا نیاز دارند، اما نگران هستند اگر آمریکا یا اسرائیل به ایران حمله کنند، ایران ممکن است به منافع آمریکا در منطقه حمله کند. این نگرانی‌ها با تهدید جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به هرگونه حمله علیه خود تشدید شده است.

 

جمهوری اسلامی ایران:

روابط قطر و ایران در چارچوب پیچیده‌ای از تعاملات منطقه‌ای و جهانی قرار دارد که بر اساس منافع مشترک و رقابت‌های ژئوپلیتیکی شکل گرفته است. این دو کشور به عنوان همسایگان خلیج فارس، به ویژه در حوزه انرژی و میدان گازی مشترک پارس جنوبی همکاری‌های اقتصادی مهمی دارند که نقش حیاتی در تامین امنیت انرژی منطقه ایفا می‌کند. از سوی دیگر، قطر با حفظ روابط دیپلماتیک مستمر با ایران، توانسته در بحران‌های منطقه‌ای مانند محاصره ۲۰۱۷ نقش میانجی‌گر و حامی قطر را به عنوان نقطه عطفی در تعاملات خود ایفا کند. این رویکرد قطر نشان‌دهنده تمایل به توازن و استفاده از سیاست خارجی چندجانبه‌گرایانه در یک محیط ژئوپلیتیکی پرتنش است.

در عین حال، چالش‌هایی نیز در روابط دو کشور وجود دارد که بیشتر ناشی از رقابت بر سر نفوذ منطقه‌ای و تفاوت‌های سیاسی است. ایران به دلیل فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های گسترده، به دنبال تقویت روابط منطقه‌ای خود از جمله با قطر است، در حالی که قطر با حفظ روابط استراتژیک خود با آمریکا و کشورهای غربی، گاه در موقعیت تعارض قرار می‌گیرد. این تنش‌ها به ویژه در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس و در زمینه امنیت دریایی نمود پیدا می‌کند، جایی که هر دو کشور تلاش دارند منافع ملی خود را به حداکثر برسانند.

با توجه به تحولات سیاسی و اقتصادی اخیر در خاورمیانه، چشم‌انداز روابط قطر و ایران ترکیبی از همکاری‌های هدفمند و مدیریت رقابت‌های ژئوپلیتیکی است. قطر با سیاست خارجی انعطاف‌پذیر و نقش میانجی‌گرانه خود، سعی دارد روابط خود را با تهران به گونه‌ای مدیریت کند که هم منافع اقتصادی مشترک حفظ شود و هم از تنش‌های سیاسی فراتر رود. این تعاملات نمونه‌ای از رویکردهای معاصر در روابط بین‌الملل است که در آن بازیگران کوچک‌تر منطقه‌ای، در چارچوب نظم چندقطبی، به دنبال حداکثر بهره‌برداری از فرصت‌ها و کاهش تهدیدات امنیتی هستند.

 

عربستان سعودی:

اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد قطر و عربستان سعودی رابطه مناسبی دارند، اما تاریخچه روابط دو کشور نشان‌دهنده نگرانی‌های امنیتی عمیق قطر نسبت به عربستان است. عربستان مدت‌ها قطر را حوزه نفوذ خود می‌دانست و حتی در مقاطعی خواهان الحاق آن به خاک خود بود. همچنین، عربستان سابقه مداخله در امور داخلی قطر را دارد که این موضوع باعث شده قطر نگرانی‌های واقعی از تهدید ارضی این کشور داشته باشد. به همین دلیل، قطر برای مقابله با این تهدید به دنبال گسترش روابط با ایالات متحده آمریکا است.

در سال ۱۹۹۵، تنش‌ها میان قطر و عربستان سعودی به اوج خود رسید. در این سال، خلیفه بن حمد، امیر وقت قطر، خواستار خروج کشورش از حوزه نفوذ عربستان شد. مهم‌ترین ابزار او برای رسیدن به این هدف، تأسیس شبکه تلویزیونی الجزیره و پخش برنامه‌های آن بود. این شبکه با بهره‌گیری از کادر حرفه‌ای و مجرب، به سرعت محبوبیت زیادی در میان مخاطبان عرب پیدا کرد و دوحه را به مرکز توجه جهانی تبدیل نمود. در واکنش، بسیاری از کشورهای عربی به‌ویژه عربستان سعودی، به طور موقت مانع فعالیت الجزیره در خاک خود شدند؛ عربستان به‌ویژه از پخش برنامه‌هایی که منتقد حکومت پادشاهی آن بود، ناراضی بود.

با تشدید تنش‌ها و هم‌راستا شدن اهداف قطر و عربستان، قطر به این نتیجه رسید که ناچار است روابط خود را با عربستان سعودی گسترش دهد. در نتیجه، رویکرد رسانه‌ای الجزیره نسبت به مسائل داخلی عربستان تغییر کرد و مخالفان حکومت عربستان فرصت کمتری برای حضور در این شبکه یافتند. در خلال تحولات اخیر غرب آسیا و شمال آفریقا، جهت‌گیری سیاسی این شبکه بیش از پیش آشکار شد؛ به‌عنوان مثال، وقایع سوریه و لیبی به سرعت پوشش داده می‌شدند، اما موضوع بحرین غالباً نادیده گرفته می‌شد. این تغییر سیاست، بزرگ‌ترین تحول در سیاست خارجی قطر طی سال‌های اخیر بوده و با توجه به تحولات منطقه و منافع مشترک دو کشور، تقویت شده است.