بهار عربی و یا بیداری عربی موجی بود که بیشتر جمهوریهای عربی را تحت تاثیر قرار داد. بیشتر کشورهایی که تحت تاثیر این موج قرار گرفتند نظام جمهوری موروثی داشتند . تونس، مصر، سوریه، لیبی و یمن همگی عنوان جمهوری را یدک میکشیدند . یکی از خواسته های اصلی معترضان در تونس، مصر، لیبی و دیگر کشورها، کنار رفتن دیکتاتورهایی بودکه یا به نام رئیس جمهور و یا پادشاه قدرت را در اختیار گرفته و حاضر به سهیم کردن دیگران در قدرت و گردش نخبگان و انجام اصلاحات سیاسی و انتخابات دموکراتیک درکشور نبودند . با توجه به مشابه بودن ساختارهای سیاسی در شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس ، آنان پایه های حکومت خود را در مقابل تحولات بهار عربی و تمایلات دموکراتیک و آزادی خواهانه مردم منطقه متزلزل یافته و در جهت مقابله با آن واکنش نشان دادند. مهمترین ویژگی کشورهای پادشاهی خلیجفارس این است که در این سیستمها مشروعیت سیاسی از روابط دیرینه سنتی، عشیرهای و اجتماعی گرفته میشود و درخواست برای دموکراسی در این کشورها ناچیز است. از سوی دیگر جمعیت کم و منابع نفتی عظیم به دولت در این نظام ها کمک میکند تا دلارهای نفتی را در قالب «بسته های کمک معیشتی اقتصادی» به جامعه تزریق کنند. گرچه در این جوامع زمزمههایی از مخالفت با سیستم های حکومتی به گوش میرسد که ثمره فساد گسترده در دولت، تبعیض دینی و قومی و محدود شدن دایره قدرت در دست خاندانها است، اما ثروت ناشی از نفت دولتمردان را قادر میسازد تا هر مخالفتی را در هر سطحی آرام کنند. «هدیه» چند میلیارد دلاری ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی به مردمش در سال ۲۰۱۵ از نمونههای علنی برنامه تزریق پول در یک سیستم پادشاهی است در کویت و برخی دیگر از کشورهای عربی از جمله اردن نیز با همین روش تلاش کردند نارضایتی ها را کاهش دهند لذا در کویت با توجه به درآمد سرانه بالای آن کشورو توزیع هدایای مالی اعتراضات گسترده ای نسبت به حاکمیت دیده نشد. از جمله علل عدم شکل گیری اعتراضات اجتماعی در کویت میتوان به پیوند میان خاندان حاکم و گروه های اجتماعی از جمله تجار اشاره کرد.