شیعه
همانظور که در مقدمه گفته شد حدود 35٪ از جمعیت اسلامی یمن پیرو اسلام شیعه هستند که شاخه اصلی آن اسلام زیدی است. زیدیه قدیمی ترین شاخه اسلام شیعه است و پیرامون تعالیم زید بن علی طراحی شده است. دولت زیدی در یمن در سال 890، در شمال این کشور تأسیس شد. سالهاست که زیدی ها در مرکز کنترل اقتصادی و سیاسی یمن بوده اند. اقتدار زیدیان ، با اتحاد یمن در سال 1990 ، و متعاقب آن موجودیت اکثریت مسلمانان سنی به چالش کشیده شد. علاوه بر زیدیه ، مسلمان شیعه اسماعیلی نیز وجود دارند. مسلمانان اسماعیلی در درجه اول در منطقه کوه حراز قرار دارند و به طور کلی از درگیری های سیاسی اجتناب می کنند.
پس از شهادت سيد الساجدين امام زين العابدين عليه السلام ميان شيعيان بر سر جانشيني ايشان اختلاف افتاد. عده اي گفتند: امام باقر و عده ديگري زيد بن علي بن الحسين را امام دانستند. زيد در زمان هشام بن عبدالملك (خليفه اموي در سال 122 هجري) بر عامل او يوسف ثقفي فرمانرواي كوفه خروج كرد و در آن واقعه كشته شد. زيديه امامت را منحصر در اولاد حضرت علي (ع) مي دانند و معتقدند كه امام اصطلاحا بايد ذوالبطنين باشد. يعني از نسل امام حسن (ع) يا امام حسين (ع) باشد و جمعا چهارده شرط براي امام قایل هستند از جمله: شجاعت، فقيه بودن در دين، اجراي با قاطعيت احكام اسلام، سالم بودن، رعایت قسط و مساوات در ميان مردم و بسیاری از موارد دیگر که در حوزه های تخصصی است.
نقش آفرینی شیعیان زیدیه در ساختار سیاسی یمن
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بیشتر کشورهای منطقه شیعیان موفق شده اند نقش پر رنگ تر و مشارکت بیشتری در ساختار سیاسی ایفا کنند.
شیعیان زیدیه یمن هرچند بیش از هزار سال قدرت را در دست داشتند ولی با کودتای سرهنگ جمال سلال و قدرت گیری وهابیت از سال 1962 قدرت خود را به یکباره از دست دادند. آن ها دیگر در قدرت و سیاست، هیچ نقشی نداشتند و حکومت جدید نیز قوانینی تصویب کرده بود که در آن برای مشارکت سیاسی شیعیان، هیچ جایگاهی در نظر گرفته نشد. این وضعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ادامه پیدا کرد اما پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد شیعیان تحرکات گسترده ای را شروع کنند.هر چند تحرکات آن ها از سال 1990 سبب شد مشارکت هایی را در قدرت حکومت داشته باشند اما این مشارکت محسوس و عینی نبود. مشارکت سیاسی شیعیان و مخصوصا زیدی های یمن از زمانی شروع شد که آن ها به طور مستقیم به جنگ با دولت مرکزی پرداختند.از سال 2004 تا 2010 شش جنگ بین آن ها رخ داد که ورود تدریجی شان را به صحنه سیاست فراهم آورد. جنگ ششم، شیعیان را به معادله سیاسی یمن وارد کرد تا جایی که حکومت یمن از شیعیان درخواست نمود حزبی سیاسی تشکیل دهند و از این طریق در سیاست کشور تاثیرگذار باشند، در حالی که پیش از این حکومت یمن وجود شیعیان را به رسمیت نمی شناخت و اساسا هچ حقی برای مشارکت سیاسی آن ها قائل نبود.
از سال 2011 که موج بیداری اسلامی در جهان عرب رسوخ کرد، شاهد قدرت گیری بیش از پیش شیعیان در این کشور هستیم. از این زمان به بعد شیعیان و خصوصا زیدی ها در قالب انصارالله به تدریج وارد عرصه سیاست شدند.آن ها مشارکت جدی در پیروزی انقلاب این کشور در سال 2011 داشتند. همچنین در تمامی تحولات و سازوکارهای سیاسی هم که از زمان سرنگونی علی عبدالله صالح در فوریه 2012 در یمن شکل گرفت، انصارالله به عنوان بخشی از ترکیب سیاسی یمن از جمله گفتگوهای ملی یمن که از سال 2013 تا 2014 در جریان بود، حضوری فعال داشته اند.انصارالله همچنین در کمیته تدوین قانون اساسی این کشور ، شرکت داشتند و آن ها در نوشتن و تدوین قانون اساسی این کشور، نقش برجسته ای ایفا کردند.
پس از علی عبدالله صالح، عبد ربه منصور هادی که جایگزین وی در سمت ریاست جمهوری شده بود با انصارالله اختلافات سیاسی داشت و اقداماتی را در تضعیف انصارالله انجام داد ولی انصارالله با هوشیاری توانست آن ها را شکست دهد و موقعیت سیاسی خود را به طور محسوسی در یمن ارتقا داد.
بعد از متواری شدن عبد ربه منصور هادی به ریاض، انصارالله که عمدتا شیعیان زیدیه هستند، زمام امور کشور را به طور کامل در اختیار گرفتند تا جایی که در حال حاضر به مهم ترین جریان در عرصه سیاست یمن تبدیل شده است.
شيعيان اماميه(دوازده امامی)
شيعیان اماميه يمن دو گروه مي باشند. گروهي يمني الاصل و گروهي ديگر غير يمني مانند عراقي، هندي، پاكستاني، سوري، لبناني و از ديگر كشورهاي منطقه مي باشند. بيشتر اين افراد، تحصيل كرده و باسواد مي باشند كه در صنعا و عدن و الحديده حضور دارند. شيعيان يمني الاصل كه از موقعيت اجتماعي برخوردار مي باشند، در شهرهاي بزرگ و شهر صنعا سكونت دارند كه حدود 50 نفر از آنها از افراد سرشناس و معروف يمن به حساب مي آيند. بطور كل، شيعيان بصورت پراكنده در بيشتر شهرهاي يمن سكونت دارند. آنها دارای معضل فقر مالي هستند كه به نحوي در فعاليت هاي مذهبي و ايجاد وحدت و انسجام بين آنها مؤثر است.
اهل سنت
مسلمانان سنی در یمن بیش از نیمی از جمعیت مسلمانان کشور را تشکیل می دهند. اسلام سنی در یمن به سه گروه تقسیم شده است: مسلمانان شافعی ، مالکی و حنبلی. غالب ترین شاخه سنی ها در یمن مکتب شافعی می باشد که از فکری و حتی فقهی به زیدی های یمن نزدیک هستند. مسلمانان سنی عمدتا در مناطق جنوبی کشور متمرکز هستند. مکتب فکری شافعی توسط بنیانگذار آن، محمد بن ادریس الشافعی در مدت اقامت در این کشور به یمن معرفی شد. مسلمانان مالکی در یمن نیز به قرآن و حدیث به عنوان مهمترین متون دینی اعتماد می کنند ، در حالی که مسلمانان حنبلی درصد کمی از مسلمانان سنی یمن را تشکیل می دهند.
مسیحیت
چندین هزار مسیحی در یمن زندگی می کنند که بیشتر آنها مهاجران یا پناهندگان هستند. در عدن چهار کلیسای مسیحی وجود دارد که اکثراً خارجی هستند و اقلیت هندوی بسیار کوچکی نیز در عدن اقامت دارد. آنها عموماً به فرقه های کاتولیک رومی یا مسیحیان آنگلیکان تعلق دارند. کلیسای ارتدکس اتیوپی نیز به دلیل آوارگان اتیوپیایی در یمن حضور دارد. کلیسای ارتدکس روسیه نیز به همراه کلیسای باپتیست آمریکا در یمن حضور دارد. اگرچه افراط گرایی در یمن به طور گسترده ای گسترش ندارد ، اما مسیحیان در این کشور تبعیض اجتماعی و خصومت را گزارش کرده اند.
الف) کلیسای کاتولیکی رومی
کلیسای اسقفی عربی، این کلیسا در منطقه ای می باشد که شامل عربستان سعودی، امارات عربی متحده و یمن است و تخمین زده می شود که 600 هزار کاتولیک را دارا باشد. رئیس این کلیسا اسقف “جیووانی برنارد گریمولی”است. معاون وی در یمن اسقف “ماتیو وادا چوی” است.
ب) جامعه انگلیکی
در چارچوب کلیسای اسقفی اورشلیم و خاورمیانه، یمن بخش اسقفی قبرس و خلیج فارس را تشکیل می دهد، این جامعه در عدن و صنعا بوده و پیروان آن از اتباع خارجی هستند. اسقف قبرس و خلیج فارس در قبرس اقامت داشته، در حالی که سرپرست خادمین کلیسا در خلیج فارس، مقیم امارات عربی متحده است.
هندوئیسم
تعداد کمی از هندوان نیز در یمن زندگی می کنند.
یهودی
اگرچه گزارش های زیادی در مورد ورود زودهنگام یهودیان به یمن وجود دارد ، یافته های باستان شناسی ظهور یهودیت در یمن را در زمان حکومت پادشاهی هیماریا قرار داده است. یهودیان در یمن در قرون وسطی از رفاه بالایی برخوردار بودند و حتی پادشاه حمیری ابو کریب اسد توبان در اواخر قرن پنجم میلادی یهودی شد. آزار و شکنجه یهودیان با ظهور اسلام در یمن ، به ویژه تحت حکومت چند صد ساله زیدی آغاز شد. مهاجرت یهودیان از یمن از قرن نوزدهم ، بیشتر به فلسطین و اسرائیل آغاز شد. فقط گروه کوچکی از یهودیان در دوران مدرن ، در شهرهای بیت هراش و صنعا در یمن زندگی می کنند و با خصومت مداوم روبرو هستند.
تعداد کمی از یهودیان در یمن باقی مانده اند ، زیرا بیشتر آنها به اسرائیل و ایالات متحده مهاجرت کرده اند.
یهودیان تنها اقلیت غیر مسلمان ساکنان اصلی این کشور هستند و یهودیان در یمن به دلیل اینکه در میان زرگری های ماهر و سازندگان خنجر که بارزترین ویژگی های هویت یمنی هستند، آداب و رسوم پوشیدن جنابی را بر مسلمان یهودی و غیر قبیله ای منع می کند.
وهابيت در يمن
تاريخچه و سابقه وهابيت
سابقه وهابيت در يمن جدا از سابقه آن در عربستان نيست. از زمان به قدرت رسيدن وهابيت در عربستان به رهبري محمد بن عبدالوهاب، شعاع آن به يمن رسيد. اما به دليل حاكميت ائمه زيديه در يمن، تضاد فكري اين دو ديدگاه به درگيري فيزيكي و جنگ بين اين دو منتهي گرديد و جنگ دو كشور يمن و عربستان در دهه هاي 1920 و 1930 میلادی شروع شد. ولي به لحاظ ضعف نظامي روز افزون ائمه زيديه يمن و قوت گرفتن فرقه وهابيت و پشتيباني استعمار انگليس از اين نهضت، سعوديها توانستند سه استان عسير، جيزان و نجران را از يمن جدا و به كشور خود ملحق كنند.
شكل گيري انديشه هاي وهابيت در يمن را به لحاظ بستر مناسب اهل سنت مي توان بررسي نمود. شيعه زيديه از ديرباز دشمنان سرسخت وهابيت بشمار مي آمدند. لذا وهابيت بتدريج راه خود را در ميان اهل سنت باز كرد. فعاليت تشكيلاتي و هسته اوليه اهل سنت در يمن بي تاثير از انديشه هاي وهابيت نبوده است. مؤسسين حزب اصلاح يمن كه مهمترين و قويترين حزب وهابي در شبه جزيره عربستان و شايد در خاورميانه باشد، خود از فعالين سابق اخوان المسلمين در يمن بودند و اكنون به يكي از ستونها و مجريان اصلي اهداف وهابيت در يمن و شبه جزيره عربستان تبديل شده اند.
ميزان نفوذ وهابيت در ارکان جامعه بصورت ذیل می باشد:
رديف | اركان | درصد |
1 | مساجد | 50 درصد |
2 | علمای مذهبي | 40 درصد |
3 | حوزه های علميه | 45 درصد |
4 | مراكز فرهنگي، تاريخي، هنري | 40 درصد |
5 | سازمانها و موسسات دولتي | 35 درصد |
6 | اساتید دانشگاهها | 45 درصد |
7 | کتابخانه ها | 50 درصد |
رهبران وهابيت
رهبران فعلي وهابيت مسؤولين قبلي تشكيلات اخوان المسلمين در يمن بودند. در ابتداي فعاليت، در قالب اخوان المسلمين فعاليت نمودند. تا قبل از سال 1990م در يمن شمالي تنها يك حزب حاكم بود و آن حزب كنگره مردمي به رهبري علي عبدالله صالح ریيس جمهور فعلي يمن بود. اخوان المسلمين يك تشكيلات غير علني بود. بنابر اين فعاليت سياسي خود را در قالب حزب كنگره مردمي انجام مي دادند. پس از تاریخ 22/5/1990م و ادغام دو بخش شمالي و جنوبي و تشكيل يمن جديد و متحد، فعاليت سياسي براي كليه احزاب آزاد شد. رهبران اخوان كه تا آن زمان در قالب حزب كنگره فعاليت مي نمودند، از فضاي باز سياسي استفاده كردند و تشكيلات خود را به نام حزب اصلاح يمن معرفي نمودند.
اين حزب در انتخابات سال 1993 و 1997 دومين رتبه را در پارلمان بدست آورد. حزب اصلاح به قدري به كسب قدرت در يمن پيش رفت كه پس از حزب كنگره، بزرگترين و قويترين حزب در يمن بشمار مي آيد. رهبران فعلي وهابيت همان رهبران حزب اصلاح هستند. رهبر جناح تندرو وهابيت شيخ عبدالمجيد الزنداني است و افغانهاي عرب موجود در يمن تحت هدايت وي مي باشند. اصولا وهابيت از هر پوشش و وسيله اي براي پيشبرد اهداف خود استفاده مي كند و هر زمينه اي را كه براي تقويت مقاصد خود لازم و مفيد بداند مورد بهره برداري قرار مي دهد.