از زمان شکل‌گیری طرح موسوم به «معامله قرن»، امارات متحده عربی نه تنها از جزئیات این پروژه دور نبوده بلکه به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی آن شناخته شده است. این کشور تلاش کرده است با حمایت و ترویج این طرح، آن را به واقعیتی منطقه‌ای تبدیل کند و در نقشه بزرگ رژیم اشغالگر برای بازتعریف خاورمیانه (غرب آسیا) مشارکت فعال داشته باشد.
محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، نه فقط از طرح «معامله قرن» مطلع بوده بلکه از اولین حامیان تحقق این پروژه بوده و در تلاش است تا آن را از یک چشم‌انداز آمریکایی – اسرائیلی به واقعیتی ملموس در منطقه تبدیل کند.
در سال ۲۰۱۹ و طی جلسات محرمانه در کاخ ابوظبی، محمد بن زاید یک سند امنیتی – راهبردی جامع را دریافت کرد که توسط کمیته‌ای اسرائیلی – آمریکایی در «مؤسسه امنیت ملی» رژیم صهیونیستی تهیه شده بود. این سند که بعدها به نام «معامله قرن» شناخته شد، اصولی داشت که عبارت بودند از:
-حذف جمعیت فلسطینی از سرزمین‌های تاریخی فلسطین (کرانه باختری، داخل سرزمین‌های اشغالی و نوار غزه)
-عدم وجود هیچ حکومت عربی مخالف اسرائیل یا طرح منطقه‌ای آن
-تشکیل رهبری منطقه‌ای جدید به مرکزیت تل‌آویو با مشروعیت تدریجی از سوی برخی کشورهای عربی
این طرح در واقع به دنبال ایجاد خاورمیانه‌ای بدون مقاومت و بدون واکنش به رژیم صهیونیستی است؛ منطقه‌ای که رژیم در آن نفوذ بی‌چون و چرای خود را تحمیل کرده و کشورهای عربی تحت سلطه مالی و نفوذ خارجی کنترل می‌شوند.
محمد بن زاید به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین طرفداران این طرح، ارتباطات خود را با سران رژیم برقرار کرد و کمپین‌های روابط عمومی برای ترویج شعار «صلح در ازای رفاه» را آغاز نمود. این روند در نهایت به توافق‌های ابراهیم و عادی‌سازی روابط رسمی در اوت ۲۰۲۰ منجر شد.
سند محرمانه‌ای که در اوایل سال ۲۰۲۱ فاش شد، نشان می‌دهد که امارات به صورت آشکار در حمایت از طرح رژیم صهیونیستی برای پاکسازی سیاسی و دموگرافیکی غرب آسیا مشارکت دارد.
این سند بیان می‌کند که رژیم اسرائیل خواستار «سرزمینی بدون فلسطینی‌ها» است و تعیین می‌کند که کدام متحدان و مناطق برای تحقق این هدف باید نقش حمایت‌گر ایفا کرده و چه موانعی در مسیر اجرای این سیاست باید از میان برداشته شوند؛ سیاستی که نشان‌دهنده تعمیق رویکرد آپارتاید و بی‌اعتنایی آشکار به اصول حقوق بین‌الملل است.
همچنین در نوار غزه، امارات نقش کلیدی در پروژه «بازسازی مشروط» و «کمک‌های بشردوستانه» ایفا می‌کند که در واقع به ابزاری برای کوچ اجباری فلسطینیان تبدیل شده است. این پروژه‌ها باعث بازسازی جمعیت و تغییر بافت دموگرافیکی منطقه می‌شود.
در مراحل بعدی، برنامه‌ها شامل افزایش شهرک‌سازی، محدودیت‌های امنیتی و فشارهای اقتصادی برای خالی‌کردن کرانه باختری از ساکنان اصلی آن و تشویق فلسطینیان به مهاجرت داوطلبانه تحت فشار تبلیغات و محدودیت‌ها است.
محمد بن زاید و همپیمانانش، ایران را مهم‌ترین مانع بر سر راه تحقق این طرح می‌دانند و مقابله با آن را کلید تثبیت معادله جدید منطقه‌ای می‌دانند. در این نگاه، ایران آخرین سد مقابل تسلط کامل رژیم صهیونیستی در منطقه است.
در حالی که نقشه‌های بزرگ منطقه‌ای از بالا ترسیم می‌شود، فلسطینیان عملاً از تصمیم‌گیری‌ها کنار گذاشته شده‌اند. هدف این است که فلسطینی‌ها به گروه‌های پراکنده، منزوی و فاقد رهبری مؤثر تبدیل شوند تا «صلح اسرائیلی» در منطقه برقرار شود.
ورود امارات به این طرح، یک تاکتیک گذرا نیست، بلکه بخشی از استراتژی گسترده محمد بن زاید برای بازتعریف نظم منطقه‌ای به نفع رژیم صهیونیستی و متحدانش است. خاورمیانه جدیدی که رژیم در پی تثبیت آن است، با حمایت ابوظبی به واقعیت بدل می‌شود؛ منطقه‌ای که در آن فلسطین، بهای مشروعیت جدید رژیم اشغالگر است.