
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، طرحی جامع و بلندپروازانه برای پایان دادن به جنگ نوار غزه [گزارش کامل امارات ۷۱] ارائه کرده است که محور آن بازتعریف ساختار حکومتی و حاکمیت جدید در این منطقه است. این طرح با محوریت سه شخصیت کلیدی؛ تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، محمد دحلان، شخصیت فلسطینی نزدیک به ابوظبی، و حمایت امارات متحده عربی به عنوان بازیگر اصلی مالی و سیاسی شکل گرفته است. این برنامه با وعدههای بازسازی و امنیت، اما در عین حال با نگرانیهای جدی درباره آینده سیاسی و جمعیتی غزه مواجه است.
نقش کلیدی طرح ترامپ در غزه
طرح ترامپ با تشکیل «شورای صلح»، ساختاری اجرایی و نظارتی جدید را برای دوران پس از جنگ در نوار غزه پیشنهاد میکند. این شورا وظیفه دارد تا مدیریت سیاسی، امنیتی و بازسازی این منطقه را بر عهده گیرد و اطمینان حاصل کند که توافقات بینالمللی و منطقهای در آن رعایت شود. اهداف اصلی این طرح شامل خلع سلاح گروههای مقاومت فلسطینی، تضمین امنیت مرزهای اسرائیل و تأمین مالی گسترده برای بازسازی زیرساختها و خدمات شهری غزه است.
با این وجود، در حالی که طرح به حفظ حق بازگشت آوارگان فلسطینی و جلوگیری از اخراج اجباری مردم تأکید دارد، منتقدان بر این باورند که این طرح میتواند به عنوان ابزاری برای تغییر ترکیب جمعیتی و حذف جریانهای مقاومت سیاسی به کار گرفته شود، امری که میتواند پیامدهای عمیقی بر آینده فلسطین داشته باشد.
محوریت امارات متحده عربی در طرح
امارات متحده عربی به عنوان رکن مالی و سیاسی اصلی این طرح، نقشی بسیار برجسته ایفا میکند. منابع مالی عظیم امارات که عمدتاً از درآمد نفت و سرمایهگذاریهای گسترده حاصل شده است، به این کشور امکان میدهد تا در بازسازی نوار غزه سرمایهگذاری گستردهای انجام دهد.
از سوی دیگر، موقعیت استراتژیک امارات و روابط نزدیک آن با رژیم اسرائیل شرایط مناسبی برای هماهنگی و همکاری سیاسی فراهم کرده است. این همکاریها در چارچوب طرح ترامپ، باعث شده تا امارات به بازیگری تاثیرگذار در تعیین سرنوشت سیاسی و امنیتی غزه بدل شود.
روابط تنگاتنگ امارات با تونی بلیر و محمد دحلان نیز از دیگر عوامل تقویتکننده نقش این کشور در این طرح است. بلیر که از سالها پیش پس از پایان دوره نخستوزیری خود روابط مشاورهای و مالی مستمری با امارات برقرار کرده، در روند عادیسازی روابط ابوظبی با اسرائیل نقش مهمی ایفا کرده است و اکنون به عنوان رئیس شورای صلح، نقش هدایتگر دارد.
محمد دحلان؛ بازیگر امنیتی و مدیریتی
محمد دحلان، که سابقه ریاست بر امنیت پیشگیری غزه و مخالفت جدی با محمود عباس دارد، پس از ترک فلسطین در امارات ساکن شده و به عنوان مشاور امنیتی و اقتصادی در این کشور فعالیت میکند. حمایت گسترده مالی و سیاسی امارات، دحلان را به گزینه اصلی برای مدیریت امنیتی و سیاسی غزه تبدیل کرده است.
حضور دحلان به عنوان جایگزین احتمالی جریانهای مقاومت در نوار غزه، نشاندهنده تغییر اساسی در ساختار سیاسی و امنیتی فلسطین است. او شخصیتی بحثبرانگیز است؛ برخی وی را به همکاری با اشغالگران و دنبال کردن منافع امارات و اسرائیل متهم میکنند و این موضوع باعث شده حمایت مردمی او بسیار محدود باشد.
با این حال، تواناییها و نفوذ دحلان در سایه حمایت امارات، او را به نیرویی کلیدی در این طرح تبدیل کرده که میتواند تأثیرات عمیقی بر آینده منطقه داشته باشد.
اهداف کلان و پیامدهای منطقهای
طرح ترامپ به دنبال تحمیل ساختاری نوین و تحت کنترل در نوار غزه است که جریانهای مقاومت را به طور کامل حذف کرده و دولت فلسطینی جدیدی تحت نفوذ مستقیم امارات و اسرائیل ایجاد کند. این ساختار نوین به دنبال تثبیت محور «اعتدال» در منطقه و تسریع روند عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل است.
امارات متحده عربی ضمن تأمین مالی، بر ایجاد دولتی با مشروعیت ظاهری تأکید دارد که به صورت کامل مستقل از محمود عباس و گروههای مقاومت باشد. این هدف، با توجه به مخالفتهای گسترده فلسطینیها و گروههای سیاسی منطقهای، میتواند منجر به تشدید اختلافات داخلی و بیثباتی سیاسی در غزه شود.
در سطح منطقهای نیز این طرح میتواند تحولات ژئوپلیتیکی مهمی را به همراه داشته باشد و نقشی کلیدی در شکلدهی به آینده سیاستهای خاورمیانه ایفا کند.
چالشها و موانع اجرای طرح
یکی از بزرگترین چالشها برای موفقیت طرح، فقدان حمایت مردمی و مشروعیت سیاسی در بین فلسطینیها، به خصوص در نوار غزه است. مخالفتهای گسترده با حضور محمد دحلان و تغییرات پیشنهادی طرح، میتواند زمینهساز افزایش تنشها و بیثباتی بیشتر شود.
علاوه بر این، گروههای مقاومت فعال در غزه و ساختارهای سیاسی موجود، مقاومتهای جدی در برابر اجرای این طرح خواهند داشت. همچنین فشارهای سیاسی و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی در سطح بینالمللی، ممکن است روند اجرای این برنامه را با مشکلات و تأخیرهای قابل توجهی مواجه سازد.