تجزیه یمن.

تحولات جنوب و شرق یمن نشان می‌دهد که پروژه تجزیه این کشور وارد مرحله‌ای آشکار شده است؛ مرحله‌ای که در آن امارات و وارثان علی عبدالله صالح—به‌ویژه شاخه وابسته به ابوظبی—نقش محوری در عبور از شعار «وحدت یا مرگ» [گزارش کامل یمن نیوز] ایفا می‌کنند. این گزارش، ابعاد این چرخش و پیامدهای آن را برای آینده یمن بررسی می‌کند.

 

امارات؛ معمار میدانی پروژه تجزیه یمن

امارات طی سال‌های تجاوز علیه یمن، از یک بازیگر نظامی به یک مهندس سیاسی تبدیل شده است. ابوظبی با استفاده از شبکه‌ای از نیروهای بومی وابسته، تلاش کرده است ساختار قدرت در جنوب و شرق یمن را بازطراحی کند. هدف اصلی این راهبرد، ایجاد واحدهای سیاسی کوچک و وابسته است که بتوانند مسیرهای دریایی و جغرافیای راهبردی یمن را در اختیار امارات و حامیان غربی آن قرار دهند.

سیطره بر بنادر و جزایر؛ ستون فقرات راهبرد امارات

از باب‌المندب تا سقطری و میون، امارات به‌دنبال ایجاد کمربندی از نقاط نفوذ استراتژیک است. این نقاط نه‌تنها ارزش نظامی دارند، بلکه در معادلات اقتصادی و امنیتی دریای سرخ و اقیانوس هند نقش کلیدی ایفا می‌کنند. تحقق این هدف، بدون شکستن وحدت یمن ممکن نیست.

 

وارثان علی عبدالله صالح؛ از شعار «وحدت یا مرگ» تا همراهی با تجزیه

حزب کنگره مردمی عام در دوران علی عبدالله صالح، وحدت یمن را خط قرمز و ستون هویتی خود معرفی می‌کرد. اما امروز، بخشی از وارثان سیاسی صالح—به‌ویژه شاخه‌ای که در مدار امارات حرکت می‌کند—از این شعار عبور کرده و عملاً در خدمت پروژه تجزیه قرار گرفته‌اند.

البرکانی زیر پرچم تجزیه؛ نماد یک چرخش تاریخی

نشستن سلطان البرکانی، رئیس پارلمان وابسته به «شرعیت»، در کنار رهبران شورای انتقالی جنوب و زیر پرچم‌های جدایی‌طلبانه، تنها یک تصویر رسانه‌ای نبود. این صحنه پیام روشنی داشت:
وارثان علی عبدالله صالح، وحدت یمن را از یک اصل غیرقابل مذاکره به یک کارت قابل معامله تبدیل کرده‌اند.

این چرخش، نتیجه سال‌ها وابستگی سیاسی و مالی به ابوظبی است.

 

طارق صالح و واژه‌پردازی برای تجزیه نرم

طارق صالح، یکی از چهره‌های برجسته وارثان صالح، در سخنان اخیر خود از اصطلاح «بازچینی صحنه عملیات» برای توجیه تحرکات شورای انتقالی در حضرموت و المهره استفاده کرده است. این واژه‌پردازی، چیزی بیش از یک اصطلاح نظامی است؛ این عبارت، پوششی سیاسی برای مشروعیت‌بخشی به گسترش نفوذ نیروهای جدایی‌طلب در شرق یمن است.

حضرموت و المهره؛ هدف مرحله‌ای پروژه تجزیه

حضرموت و المهره، دو استان کلیدی در توازن ملی یمن هستند. این مناطق به‌دلیل موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی و اهمیت راهبردی، همواره نقش مهمی در ثبات کشور داشته‌اند. هدف قرار گرفتن این دو استان، بخشی از روند مرحله‌ای تجزیه است که از جنوب آغاز شده و اکنون به شرق رسیده است.

 

پروژه تجزیه؛ طرحی که از روز نخست تجاوز آغاز شد

پروژه تجزیه یمن از همان روزهای نخست تجاوز خارجی کلید خورد. هدف اصلی این پروژه، تضعیف دولت مرکزی و شکستن انسجام اجتماعی بود تا یمن به واحدهای کوچک و وابسته تبدیل شود. ابزارهای این پروژه در طول زمان تغییر کرده‌اند:

– دیروز: بمباران، محاصره، عملیات نظامی
– امروز: ائتلاف‌های سیاسی، شبه‌نهادهای امنیتی، عناوین فریبنده مانند «امنیت دریایی» و «مبارزه با تروریسم»

تغییر ابزارها؛ ثبات هدف

اگرچه ابزارها تغییر کرده‌اند، اما هدف ثابت مانده است:
تجزیه یمن و تبدیل آن به واحدهای کوچک و قابل کنترل.

امارات، با استفاده از نیروهای بومی وابسته، کم‌هزینه‌ترین و مؤثرترین روش را برای پیشبرد این هدف انتخاب کرده است.

 

خطر اصلی؛ عادی‌سازی تجزیه با ظاهر قانونی

تهدید اصلی تنها شورای انتقالی نیست. خطر بزرگ‌تر، جریان‌هایی هستند که با حفظ ظاهر «قانونی» و «شرعی»، پروژه تجزیه را عادی‌سازی می‌کنند. این جریان‌ها، با نشستن زیر پرچم‌های جدایی‌طلبانه و همراهی با طرح‌های امارات، پیام خطرناکی به جامعه یمن ارسال می‌کنند.

وقتی تجزیه از خط قرمز به گزینه سیاسی تبدیل می‌شود

وقتی رئیس پارلمان، به‌جای دفاع از وحدت و حاکمیت ملی، در کنار پرچم‌های تجزیه‌طلبانه می‌نشیند، پیام آن برای مردم روشن است:
تجزیه دیگر خط قرمز این جریان‌ها نیست.