
پیش از حضور انگلیس، ساختار سیاسی شیخنشینها بر اساس اتحادهای موقت و تاکتیکی میان قبایل بود. این الگو که به گفته ابن خلدون بر “اتحاد برای کسب قدرت” استوار بود، به شیوخ اجازه میداد از طریق ائتلافهای استراتژیک نفوذ و منافع خود را حفظ کنند.
در آن زمان، حکومت بیشتر بر وفاداریهای قبیلهای و شخصی بنا شده بود و مفهوم دولت-ملت مدرن یا مرزهای ثابت سیاسی وجود نداشت. مرزها ناپایدار و رقابتها و اتحادهای کوتاهمدت میان قبایل معمول بود. با ورود انگلیس و اقدامات آن مانند محدود کردن فعالیتهای دریایی شیخنشین قاسمی، تغییرات تدریجی در ساختار سنتی حکومت به وجود آمد و زمینه برای شکلگیری ساختارهای حکومتی مدرنتر فراهم شد.
امارات متحده عربی در تاریخ ۲ دسامبر ۱۹۷۱ رسماً استقلال خود را به عنوان یک کشور فدرال اعلام کرد. این استقلال نتیجه دو توافق مهم بود؛ نخست توافق بین انگلیس و حاکمان هفت شیخنشین که روابط سیاسی پیشین با انگلیس را پایان داد و دوم توافق میان شش شیخنشین (ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، امالقوین و فجیره) برای تشکیل یک دولت فدرال. بعدها، شیخنشین رأسالخیمه هم در ۱۰ فوریه ۱۹۷۲ به این اتحاد پیوست.
ایده تشکیل این دولت فدرال از آنجا شکل گرفت که حاکمان این شیخنشینها، به دلیل وسعت کم (جز ابوظبی)، جمعیت اندک و وضعیت اقتصادی محدود (به جز ابوظبی و دبی که نفت داشتند)، به این نتیجه رسیدند اداره مستقل هر کدام به تنهایی امکانپذیر نیست. همچنین اشتراکات فرهنگی، مذهبی و اجتماعی میان این مناطق، نقش مهمی در اتحاد آنها داشت.