
در آغاز قرن شانزدهم، پرتغالیها پس از استقرار در جزیره هرمز در خلیج فارس، نفوذ خود را بر سواحل جنوبی این خلیج، از جمله قطر، گسترش دادند. حضور پرتغالیها تا سال ۱۵۲۲ ادامه داشت تا اینکه امپراتوری عثمانی آنها را از قطر بیرون راند. در قرن هجدهم، قبیله بنی خالد از سواحل شرقی شبهجزیره عربستان قدرت خود را به مناطقی از جمله سواحل قطر و کویت گسترش داد. بندر زباره در قطر که به مرکز مهمی برای تجارت مروارید تبدیل شده بود، به پایگاه قدرت این قبیله بدل شد.
در سال ۱۷۹۳، خاندان خلیفه بحرین با حمله به قطر، این منطقه را به قلمرو خود اضافه کردند. در سال ۱۸۲۱، کشتیهای شرکت هند شرقی بریتانیا شهر دوحه را به دلیل مبارزه با دزدان دریایی بمباران کردند. این وضعیت باعث شد قبایل محلی قطر علیه خاندان خلیفه شورش کنند. در سال ۱۸۲۵، شیخ محمد ابن ثانی خانه خود را در دوحه بنیان گذاشت. در سال ۱۸۶۷۸، نیروهای آل خلیفه تلاش کردند با سرکوب شورش قبایل قطر، کنترل خود را حفظ کنند؛ اما این اقدامات با مخالفت بریتانیا روبرو شد، چرا که بریتانیا به دنبال حفظ ثبات در منطقه بود.
فرستاده بریتانیا، کلنل لوئیس پلی، در سال ۱۸۶۸ بین بحرین و قطر آتشبس برقرار کرد. در این مذاکرات، شیخ محمد ابن ثانی نماینده قطر بود. قرارداد امضا شده در ۱۸ دسامبر ۱۸۶۸، بهعنوان نقطه آغاز تشکیل دولت قطر شناخته میشود و همین تاریخ اکنون روز ملی قطر است. در این دوره، بریتانیا به دلیل تمرکز بر حفظ هند و مقابله با تهدید روسیه، توجه زیادی به تحولات داخلی قطر نداشت.
تا سال ۱۸۷۲، قطر همچنان بهعنوان منطقهای زیر سلطه شیوخ بحرین شناخته میشد، اما با تسلط امپراتوری عثمانی بر شبهجزیره، این وضعیت تغییر کرد و قطر مستقیماً تحت حاکمیت عثمانی قرار گرفت.
پس از ورود امپراتوری عثمانی به جنگ جهانی اول و عقبنشینی نیروهایش از قطر، بریتانیا شیخ عبدالله بن جاسم آل ثانی را به عنوان حاکم رسمی قطر به رسمیت شناخت. این خاندان که سابقهای ۲۰۰ ساله در منطقه داشت، در سال ۱۹۱۶ با پذیرش تحتالحمایگی بریتانیا، به حفظ استقلال نسبی قطر کمک کرد.
تحولات سیاسی قطر در دوران جنگ جهانی اول و پس از آن
رویدادهای اروپا در اوایل قرن بیستم، به ویژه اتحاد امپراتوری عثمانی با آلمان و ورود آنها به جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، تأثیر مستقیمی بر خلیج فارس گذاشت. بریتانیا که در مقابل اتحاد مثلث (بریتانیا، فرانسه و روسیه) قرار داشت، تلاش کرد با حمایت از شورش اعراب به رهبری شریف حسین، قدرت عثمانی را در کشورهای عربی کاهش دهد. در این دوره، شیخ عبدالله بن جاسم آل ثانی از بریتانیا حمایت کرد و در سال ۱۹۱۵ نیروهای عثمانی را از جزیره قطر بیرون راند. در نتیجه، بریتانیا حق حکومت او بر کل شبهجزیره قطر را به رسمیت شناخت.
با خروج عثمانیها، قطر در ۳ نوامبر ۱۹۱۶ به تحتالحمایه بریتانیا تبدیل شد. طبق قرارداد سر پرسی کاکس با شیخ عبدالله، قطر متعهد شد بدون موافقت بریتانیا وارد هیچ رابطه خارجی نشود. قرارداد مشابهی در سال ۱۹۳۵ نیز منعقد شد که طی آن بریتانیا متعهد شد از امیر قطر در برابر تهدیدات داخلی حمایت کند. چهار سال بعد، در سال ۱۹۳۹ نفت در قطر کشف شد، هرچند استخراج آن تا پس از جنگ جهانی دوم به تعویق افتاد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و استقلال هند، نفوذ جهانی بریتانیا کاهش یافت. در دهه ۱۹۵۰، درآمد نفت جایگزین تجارت مروارید و صید در اقتصاد قطر شد. با فشارهای بینالمللی و خروج بریتانیا از منطقه خلیج فارس، بریتانیا در سال ۱۹۶۸ اعلام کرد که تا سال ۱۹۷۱ از شرق کانال سوئز از جمله خلیج فارس خارج خواهد شد.
در ابتدا قرار بود قطر، بحرین و شیخنشینهای متصالحه فدراسیونی عربی تشکیل دهند، اما به دلیل اختلافات داخلی، قطر در ۳ دسامبر ۱۹۷۱ به طور مستقل استقلال خود را اعلام کرد و شیخنشینهای دیگر، کشور امارات متحده عربی را تشکیل دادند.
ساختار حکومتی قطر و تحولات سیاسی مدرن