تحلیل تارنمای شمالی «سبتمبرنت» از پیوندهای پیچیده فساد داخلی و فشار خارجی بر دولت‌های عربی
دردناک و تأسف‌بار است که شاهد باشیم بیش از بیست کشور عربی با وجود برخورداری از امکانات انسانی، مادی و نظامی که می‌تواند آن‌ها را به رقابت با قدرت‌های بزرگ برساند، و همچنین موقعیت جغرافیایی بی‌نظیر و استراتژیکشان که بر گذرگاه‌های دریایی مسلط است و می‌تواند آن‌ها را به هم پیوند دهد، با اشتراکات دینی و زبانی مشترک، اما افسوس که همچون کفِ سیل، بی‌اراده و پراکنده‌اند؛ مصداق حدیثی از پیامبر اکرم (ص).
و چه تلخ است که این کشورها ثروت‌های خود را به دست کسانی می‌سپارند که آن‌ها را استعمار و استثمار می‌کنند، به بهانه‌ی “حفاظت” و “دفاع”! در حالی که می‌توانند با همین ثروت‌های پراکنده، که به ناحق به دیگران می‌رسد، میهن‌های خود را بسازند و ارتش‌هایی قدرتمند از فرزندان خود تشکیل دهند تا مستقل باشند، آماده‌ی دفاع از خود و آرمان‌های امت اسلامی، و از این ذلتِ ناشی از بی‌اعتمادی بین حاکمان و مردم رهایی یابند. ذلتی که نتیجه‌ی تحقیر و برتری‌جویی دیگران است؛ همان‌ها که عادت کرده‌اند عرب‌ها را بفشارند و اراده‌ی خود را بر آن‌ها تحمیل کنند تا مطابق نقشه‌ی شومشان حرکت کنند.
این در حالی است که امروز بیش از هر زمان دیگری، شرایط برای شکستن زنجیرهای اسارت فراهم است؛ زنجیرهایی که مانع بازگشت عظمت گذشته‌ی آن‌ها شده، زمانی که برای قرن‌ها بر جهان حکمرانی می‌کردند. اما این عظمت را در کشمکش‌های قدرت و تفرقه، حتی درون خانواده‌ها، از دست دادند. چنین وضعیت اسفناکی تنها در غیاب اراده‌ی ملی، دوری از ارزش‌های اصیل و اخلاق نیک، و جایگزینی آن‌ها با کینه، نفرت و نفاق ممکن است؛ بیماری‌هایی که مانند جریان برق در پیکر امت عربی نفوذ کرده و ریشه‌کن کردنشان، وقتی در جان‌ها رسوخ کنند، دشوار است.
برخی دلیل این ذلت و ضعف را در دخالت قدرت‌های استعماری و تحمیل دستورکارهای تحقیرآمیز به حکومت‌های عربی می‌دانند؛ حکومت‌هایی که جرئت مخالفت ندارند، چون اسیر پرونده‌های سیاه خود نزد آن‌ها هستند. موضع آن‌ها در قبال فلسطین، به ویژه جنایات صهیونیست‌ها در غزه، گواه این ادعاست. جهانِ منافق سکوت کرده و جنایت‌های رژیم صهیونیستی را تأیید می‌کند، رژیمی که با حمایت آمریکا و غرب، در حال نسل‌کشی است. در مقابل، ایران را به دلیل حمایت از فلسطین، از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به رهبری امام خمینی (ره)، تحت فشار قرار می‌دهند.
به کسانی که تقصیر را به گردن خارجی‌ها می‌اندازند، می‌گوییم: مملکت‌ها مانند خانه‌ها هستند؛ اگر در و پنجره‌هایشان را محکم نبندند، هر جنبنده‌ای می‌تواند وارد شود. امروز هیچ کشور عربی‌ای را نمی‌توان یافت که واقعاً مستقل و صاحب اختیار باشد. حتی مصر، که روزی قلب تپنده‌ی عرب‌ها و پناهگاه جنبش‌های آزادی‌بخش بود، امروز اسیر بدهی‌ها و تحت سیطره‌ی اعراب ثروتمندی است که خود بردگان آمریکا و رژیم اسرائیل‌اند.
امیدها به مصر، به دلیل جایگاه تاریخی‌اش در جهان عرب، زیاد بود. اما امروز حتی برای باز کردن معابر به روی مردم غزه، که از گرسنگی و بمباران می‌میرند، اقدامی نمی‌کند. در حالی که پیش از پیمان “کمپ دیوید”، مصر با جمعیت و ارتش قدرتمندش، پیشتاز مبارزه با صهیونیست‌ها بود و اسرائیل از هیچ کشوری به اندازه‌ی مصر نمی‌ترسید. اما انور سادات با خیانت خود، این نقش را نابود کرد و جانش را نیز بر سر این خیانت گذاشت.
اما یمنِ محاصره‌شده و مورد تجاوز، با اراده‌ی ملی قوی‌اش، درس بزرگی به جهان عرب داد. یمنی‌ها که ده سال است تحت فشار هستند، با شجاعت از مردم غزه حمایت کردند و ضربات سختی به صهیونیست‌ها و حتی آمریکا وارد نمودند. این ثابت کرد که با اراده، هیچ چیز غیرممکن نیست. اما چه کسی می‌تواند عرب‌ها را از ترسِ القاشده توسط آمریکا و اسرائیل رها سازد؟ تا وقتی اراده‌ای نباشد، ذلت باقی است…