
تحولات سیاسی اخیر در عربستان و یمن نشان میدهد که مسیر قدرت نه بر اساس قانون، بلکه با فشار و دخالت خارجی شکل گرفته است؛ از تثبیت محمد بن سلمان تا برکناری منصور هادی [گزارش کامل یمنی پرس]، همه با چراغ سبز واشنگتن و حمایت ابوظبی. این گزارش مشروح، پرده از پشت صحنه مهندسی سیاسی در منطقه برمیدارد.
کودتای نرم علیه محمد بن نایف
محمد بن نایف، ولیعهد وقت عربستان، نخستین قربانی پروژه قدرتطلبی محمد بن سلمان بود. او با دستور مستقیم به قصر السلام در جده فراخوانده شد، تلفن همراهش ضبط گردید و چندین ساعت تحت فشار قرار گرفت. منابع سیاسی میگویند تهدید به حذف فیزیکی و تهدید خانوادهاش او را مجبور کرد در برابر دوربین با بن سلمان بیعت کند. این کودتای نرم نشان داد که ریاض مسیر قدرت را نه بر اساس قانون، بلکه با زور و ارعاب تعیین میکند.
چراغ سبز واشنگتن
تحلیلگران بر این باورند که موافقت آمریکا با این تحول نقشی کلیدی داشت. جارد کوشنر، داماد رئیسجمهور وقت آمریکا، با استدلال اینکه محمد بن سلمان بهتر میتواند منافع واشنگتن را پیش ببرد، چراغ سبز لازم را گرفت. این نقطه آغاز همپوشانی منافع آمریکا و عربستان در مسیر تشدید تنشها در منطقه بود.
انتقال قدرت ساختگی در یمن
برکناری منصور هادی
در شب ۷ آوریل ۲۰۲۲، عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور وابسته به ریاض، به مقر نمایندگی یمن در ریاض فراخوانده شد. همراهانش از ورود منع شدند و او زیر فشار افسران اطلاعاتی سعودی و با حضور خالد بن سلمان مجبور به امضای سند «انتقال قدرت» شد.
حذف علی محسن الأحمر
چند ساعت پیش از آن، علی محسن الأحمر نیز برکنار شده بود؛ فردی که انصارالله او را نماد وابستگی امنیتی به ریاض میدانست. این دو اقدام نشان داد که نه انتقال قدرت، بلکه انتقال کامل کنترل از یک جناح سعودیمحور به جناحی دیگر در جریان بود.
نقش آمریکا و امارات در مهندسی سیاسی
تأیید فوری آمریکا تنها سه ساعت پس از این تصمیم و حمایت سریع امارات، نشانهای از مهندسی فراملی قدرت در یمن بود. این اقدامات تلاشی مشترک برای کنار زدن چهرههایی بود که کارکردشان برای واشنگتن و ابوظبی به پایان رسیده بود و جای خود را به افرادی دادند که بهتر میتوانستند منافع خارجی را پیش ببرند.
زمینهسازی برای تجاوز به یمن
پیش از آغاز تجاوز، آمریکا تلاش کرد با فشار بر هادی و بحّاح برای استعفا، زمینهٔ لازم را برای حمله فراهم کند. روایت «انقلاب» در صنعاء بهانهای مشروعنما برای محاصره و حمله شد. این سیاست ادامهٔ همان الگوی واشنگتن و ریاض در پروندههایی چون ترور رئیسجمهور ابراهیم الحمدی بود.
قربانیان فریب سیاسی و تبلیغاتی
پرسش اصلی این است: سرنوشت هزاران نیرویی که در صف ائتلاف سعودی–آمریکایی جنگیدند و کشته شدند چیست؟ آنان قربانیان فریب سیاسی و تبلیغاتی بودند؛ کسانی که بر پایهٔ روایتهای ساختگی جنگیدند تا از قدرت گروههایی دفاع کنند که خود ابزار امروز ریاض و واشنگتناند. این افراد جان باختند در حالی که اتهام کودتا متوجه ریاض و حامیانش بود، نه ملت یمن.
وارونهنمایی واقعیت؛ ابزار اصلی ائتلاف
در جمعبندی، وارونهنمایی واقعیت ابزار اصلی ائتلاف سعودی–آمریکایی در طول سالهای جنگ بوده است. رسانههای وابسته به ریاض و واشنگتن تلاش کردند با تحریف حقایق، تجاوز را مشروع جلوه دهند. اما اکنون با روشنتر شدن پشت پردهٔ تحولات، زمان آن رسیده که پرسش مسئولیتپذیری دربارهٔ خون نیروهایی که در خدمت پروژهٔ خارجی جان باختند، با صدای بلند مطرح شود.