رژیم صهیونیستی با یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های وجودی خود روبه‌رو است—بحرانی که از زمان یوم نکبه در سال ۱۹۴۸ بی‌سابقه بوده و در ابعاد داخلی و خارجی آن را درگیر کرده است.
جنگ علیه غزه، که با هدف نابودی مقاومت آغاز شد، اکنون به آینه‌ای برای نمایش ضعف ساختاری و بحران‌های عمیق رژیم تبدیل شده است. در حالی که اسرائیل درگیر تنش‌های داخلی و افزایش اعتراضات عمومی است، تحولات نظامی یمن به یکی از عوامل اصلی تغییر معادلات منطقه‌ای تبدیل شده است.
حملات پهپادی و موشکی نیروهای یمنی، ضمن ایجاد اختلال جدی در امنیت هوایی اسرائیل، پیامدهای ژئوپلتیکی گسترده‌ای به همراه داشته است. اکنون در نگاه جهانی، تصویر رژیمی که خود را فراتر از قانون بین‌المللی می‌دانست، به یک قدرت تحت فشار و محاصره تغییر کرده است.
در حالی که رهبران اسرائیل، از جمله بنیامین نتانیاهو و هم‌پیمانانش در جناح‌های راست‌گرا، به روایت‌های دینی و تبلیغات گسترده متوسل شده‌اند، نهادهای سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم شاهد افزایش اختلافات داخلی هستند. بسیاری از تحلیلگران به این نتیجه رسیده‌اند که ادامه جنگ تنها هزینه‌های استراتژیک را افزایش داده و رژیم را به سوی گزینه‌ای دوگانه سوق داده است—”پیروزی ناممکن یا سقوط اجتناب‌ناپذیر.”
تصویر رژیم اسرائیل به عنوان یک قدرت شکست‌ناپذیر، به تدریج در حال محو شدن است و در سطح بین‌المللی نیز روایت «دفاع از خود» را کمتر کسی باور می‌کند! این بحران دیگر محدود به هزینه‌های انسانی جنگ نیست، بلکه آینده کلی پروژه صهیونیستی را نیز با چالش‌های جدی مواجه کرده است.