
در جغرافیای ملتهب غرب آسیا و شمال آفریقا، تحرکات سیاسی و نظامی جدیدی در سودان و جنوب یمن [گزارش کامل المساء] در حال وقوع است. تحلیلها حاکی از آن است که این رخدادها بخشی از پروژهای واحد به رهبری امارات متحده عربی و با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند؛ پروژهای که هدف آن شکستن یکپارچگی سرزمینی کشورهای عربی و تبدیل آنها به حوزههای نفوذ وابسته است.
از دارفور تا عدن؛ زنجیرهای از تجزیه و نفوذ
در حالیکه منطقه درگیر بحرانهای پیدرپی است، ناظران سیاسی معتقدند که میان تحولات دارفور در سودان و عدن در جنوب یمن ارتباطی مستقیم وجود دارد. در هر دو کشور، الگوی مشابهی از مداخله خارجی و تشکیل نیروهای شبهنظامی وابسته به امارات دیده میشود؛ الگویی که بهوضوح بر پایهی استراتژی «تجزیه برای تسلط» طراحی شده است.
کارشناسان میگویند امارات از طریق حمایت مالی و نظامی از گروههای مسلح محلی، تلاش میکند ساختار مرکزی این کشورها را تضعیف کرده و با تقسیم آنها به مناطق نفوذ، قدرت دولتهای ملی را از بین ببرد.
سودان؛ میدان تازهای برای آزمون پروژه امارات
در سودان، تحولات میدانی طی هفتههای اخیر شدت یافته است. نیروهای موسوم به «الدعم السریع» که از حمایت مالی و لجستیکی خارجی برخوردارند، موفق شدند کنترل بخشهایی از شمال دارفور، از جمله شهر الفاشر را در دست گیرند. این پیشرویها اکنون به استان شمال کردفان گسترش یافته است.
تکرار الگوی لیبی در سودان
تحلیلگران نظامی بر این باورند که سناریوی کنونی سودان شباهت زیادی به الگوی «تجزیه کنترلشده» در لیبی دارد؛ جایی که گروههای رقیب با حمایت خارجی، کشور را به واحدهای کوچک و متنازع تبدیل کردند. هدف این رویکرد در سودان نیز، قطعهقطعهکردن مناطق راهبردی دارفور و کردفان و استفاده از آنها بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات سیاسی آینده است.
چنین روندی، ضمن تضعیف ارتش سودان، زمینهساز شکلگیری یک ساختار فدرالی اجباری یا حتی تجزیه رسمی کشور خواهد شد؛ وضعیتی که منافع قدرتهای فرامنطقهای و بهویژه محور ابوظبی – واشنگتن – تلآویو را تأمین میکند.
جنوب یمن؛ گام دوم در نقشه تجزیه
در سوی دیگر شبهجزیره عربی، جنوب یمن نیز صحنه تحرکاتی مشابه است. نیروهای مورد حمایت امارات که در قالب «شورای انتقالی جنوب» فعالیت میکنند، در ماههای اخیر کنترل بخشهایی از عدن، ابین و شبوه را در دست گرفتهاند.
هدف: تضعیف دولت مرکزی و مهار نیروهای مقاومت
منابع یمنی گزارش میدهند که ابوظبی با تقویت نیروهای محلی و تأسیس پایگاههای نظامی در سواحل جنوبی، بهدنبال ایجاد یک منطقه خودمختار تحت نفوذ خود است. این اقدام نهتنها حاکمیت ملی یمن را تهدید میکند، بلکه مسیر دسترسی این کشور به آبهای آزاد را نیز تحت کنترل بیگانگان قرار میدهد.
تحلیلگران یمنی بر این باورند که این سیاست در هماهنگی کامل با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی اجرا میشود؛ همانگونه که در سودان نیز گروههای شبهنظامی برای تحقق همان اهداف فعال شدهاند.
امارات؛ ابزار اجرایی پروژه واشنگتن و تلآویو
بر پایهی گزارشهای منتشرشده، امارات در سالهای اخیر به یکی از بازوهای اجرایی سیاستهای تجزیهگرانه آمریکا و اسرائیل در منطقه تبدیل شده است. ابوظبی با استفاده از نفوذ مالی و رسانهای خود، سعی دارد نیروهای بومی را در مسیر منافع بیگانگان جهتدهی کند و بدین ترتیب نقش «میانجی استعمار نو» را برعهده گیرد.
تحلیلگران منطقهای میگویند این روند اگر مهار نشود، خطر تقسیم و بیثباتی را نهتنها برای سودان و یمن، بلکه برای کل منطقه دریای سرخ و شاخ آفریقا بهدنبال خواهد داشت.
نتیجهگیری: پروژهای واحد با اهداف چندگانه
از دارفور تا عدن، نشانهها حکایت از پروژهای سازمانیافته برای تغییر نقشه سیاسی جهان عرب دارد؛ پروژهای که هدف آن تجزیه کشورها، تضعیف ارتشها و تبدیل ملتها به جوامع کوچک و وابسته است.
در این میان، امارات با اتکا به ثروت نفتی و پوشش دیپلماتیک خود، نقش واسط اجرایی را ایفا میکند، درحالیکه طراحان اصلی در واشنگتن و تلآویو نشستهاند.
این سیاست در نهایت، امنیت ملی منطقه را تهدید کرده و وحدت جهان عرب را به چالش میکشد. تنها راه مقابله با آن، بیداری ملتها و تقویت محور مقاومت در برابر نفوذ بیگانگان است.