یمن یک قدرت نو ظهور که آمریکا و اسرائیل را وارد عصر جدیدی کرد.

یمن امروز دیگر یک کشور محاصره‌شده و فقیر در نگاه دشمنان نیست؛ بلکه قدرتی نوظهور است که توانسته معادلات راهبردی آمریکا و اسرائیل را در منطقه برهم زند. صنعاء با اتکا به اراده ملت و توان بومی [گزارش کامل یمنی پرس]، نشان داد که هیچ زرادخانه‌ای—even اگر متعلق به ابرقدرت‌ها باشد—نمی‌تواند در برابر ایمان و ابتکار یک ملت ایستادگی کند.

 

یمن و نبردی که آمریکا نمی‌تواند فراموش کند

یکی از صحنه‌های فراموش‌نشدنی برای پنتاگون، سرنگونی بی‌وقفهٔ پهپادهای MQ-9 بود؛ پرنده‌هایی که آمریکا آن‌ها را «چشم بیدار امپراتوری» می‌نامید. سقوط ۲۶ فروند از این پهپادها تنها یک شکست فنی نبود؛ بلکه فروپاشی اعتماد به فناوری‌ای بود که واشنگتن آن را نماد برتری خود معرفی می‌کرد.

پنتاگون ناچار شد مأموریت این پرنده‌ها را در منطقه محدود کند؛ اعترافی آشکار به قدرت پدافندی یمن. این نخستین بار بود که آمریکا مجبور شد فناوری گران‌قیمت خود را به دلیل توانمندی کشوری محاصره‌شده کنار بگذارد.

یمن با موشک‌های بومی خود حتی ناوهای هواپیمابر آمریکا را تا آستانه خروج اضطراری از منطقه پیش برد. گزارش رسمی آمریکا اذعان کرد: «ناوهای هواپیمابر دیگر در منطقه امن نیستند.» این جمله برای هر کارشناس نظامی معنای عمیقی دارد: بازدارندگی آمریکا در برابر یمن عملاً فروپاشیده است.

 

دریای سرخ؛ گورستان افسانه‌های نظامی واشنگتن

آنچه در دریای سرخ رخ داد، نقطه عطفی در تاریخ جنگ‌های نامتقارن بود. رسانه‌های غربی مانند فوتورا ساینس این تقابل را «تحقیر نظامی آمریکا» نامیدند. از دست رفتن جنگنده‌های سوپر هورنت، خروج ناو ترومن و ناکامی سامانه‌های مقابله با موشک‌ها و پهپادهای یمنی، تصویری بود که ارتش‌های جهان را به شوک فرو برد.

خسارت اصلی نه مالی، بلکه ضربه به هیبت نیروی دریایی آمریکا بود؛ نیرویی که دهه‌ها نماد سلطه واشنگتن بر آبراه‌های جهان محسوب می‌شد. پس از این شکست، پنتاگون مجبور شد مفهوم «برتری دریایی» را در اسناد راهبردی خود بازنویسی کند. تحلیلگران آمریکایی نوشتند: «یمن قواعد نبرد دریایی را تغییر داد و واشنگتن را از منطقه عقب راند.»

 

یمن و بازتعریف مفهوم تهدید برای اسرائیل

اعترافات اسرائیلی‌ها واقعی‌ترین تصویر از دگرگونی موازنه قدرت است. رسانه‌های عبری نوشتند که یمن امروز «تهدیدی مستقل و مستقیم» برای اسرائیل است؛ تهدیدی که قابلیت‌های آن کاملاً بومی و متکی بر تجربه خود کشور است.

با وجود ده‌ها حمله هوایی، عملیات سایبری و همکاری اطلاعاتی با آمریکا، رژیم صهیونیستی نتوانست توان موشکی و پهپادی یمن را مهار کند. روزنامه جروزالم‌پست تأکید کرد: «اسرائیل مجبور شد یمن را در سطح یک قدرت مستقل ارزیابی کند.» این یعنی صنعاء به اندازه‌ای رشد کرده که تل‌آویو ناچار است ظرفیت‌های دفاعی خود را برای نخستین بار در برابر کشوری خارج از محورهای کلاسیک قدرت بازتعریف کند.

 

چرا جهان نگاهش را به یمن تغییر داد؟

یمن زمانی در نگاه غرب فقط یک «کشور فقیر و جنگ‌زده» بود. اما آنچه جهان طی دو سال گذشته دید، تصویر کاملاً متفاوتی بود:

– یمن بدون اتکا به حمایت خارجی توانست مدل جدیدی از جنگ نامتقارن بسازد.

– توانست بازدارندگی را با هزینه‌ای اندک و دقتی بالا اجرا کند.

– توانست آمریکا را به عقب‌نشینی عملی از دریای سرخ وادار کند.

– توانست با حملات دقیق، عمق سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دهد.

– و مهم‌تر از همه: توانست اراده سیاسی را بر ابزار نظامی مسلط کند.

به همین دلیل است که سایت‌های راهبردی اروپا مانند «مودرن پالیسی» نوشتند: «یمن دوران سلطه ناوگان‌های غربی را پایان داد و عصر قدرت‌های چابک و کم‌هزینه را آغاز کرد.»

 

یمن؛ نه متحد کسی، نه وابسته به کسی

مدل یمنی یک مدل کاملاً مستقل است. تصمیمات صنعاء بر پایه منافع ملی، اصول اعتقادی و ضرورت دفاعی اتخاذ می‌شود، نه بر اساس فشار خارجی. همین استقلال، قدرت یمن را در نگاه دشمنان دوچندان کرده است.

 

چرا جهان هنوز درباره یمن صحبت می‌کند؟

زیرا یمن کار ناممکنی را ممکن کرد: تغییر موازنه قدرت در برابر آمریکا و اسرائیل، تنها با تکیه بر توان بومی و اراده سیاسی. جهان امروز دیگر یمن را یک حاشیه‌نشین نمی‌بیند؛ بلکه بازیگری می‌داند که مسیر آینده جنگ‌های دریایی، راهبردهای بازدارندگی و مفهوم قدرت منطقه‌ای را تغییر داده است.