
استان حضرموت امروز به نماد فروپاشی درونی ائتلاف سعودی–اماراتی تبدیل شده است. شکست فرج البحسنی در اعلام گزینه جنگ و تلاش شورای انتقالی برای کودتای قبیلهای تازه، نشان میدهد [گزارش کامل یمن نیوز] که این ائتلاف نهتنها توان اداره حضرموت را ندارد، بلکه با اختلافات داخلی خود زمینه سقوط کامل پروژههایش را فراهم کرده است.
شکست البحسنی در حضرموت
فرج البحسنی، عضو شورای ریاستی وابسته به ائتلاف، در نشست نظامی اخیر خود در ساحل حضرموت نتوانست هیچ تصمیم روشنی اتخاذ کند. رسانههای نزدیک به او تلاش کردند با نمایش لباس اماراتی، حمایت خارجی را القا کنند؛ اما نتیجه چیزی جز آشکار شدن شکافهای عمیق در میان فرماندهان وابسته نبود.
بحران رهبری در اردوگاه ائتلاف
برخی فرماندهان اعلام حمایت کردند، اما بسیاری دیگر از همراهی امتناع ورزیدند. این اختلافات نشاندهنده بحران رهبری و ناتوانی ائتلاف در ایجاد اجماع حتی در حلقه نزدیکان خود است.
پروژه تجزیه قبایل توسط شورای انتقالی
شورای انتقالی، بازوی امارات در جنوب، مسیر خطرناک دیگری را آغاز کرده است: تلاش برای شکستن بزرگترین ساختار قبیلهای حضرموت یعنی «ائتلاف قبایل». این اقدام در واقع کودتایی علیه رهبری عمرو بن حبریش، شخصیت برجسته اجتماعی و قبیلهای حضرموت، محسوب میشود.
هدف امارات از تجزیه قبایل
امارات با این پروژه بهدنبال سیطره کامل بر منابع نفتی حضرموت است. تلاشهای گذشته برای ایجاد نسخه موازی از حلف قبایل ناکام مانده بود، اما اکنون انتقالی بار دیگر در سایه تحرکات نظامی تازه، به دنبال شکستن انسجام اجتماعی استان است.
تضاد عربستان و امارات در حضرموت
امارات با تکیه بر شورای انتقالی بهدنبال کنترل ساحل و منابع نفتی است، در حالی که عربستان با اتکاء به نیروهای البحسنی قصد دارد نفوذ خود را در مرزهای شرقی حفظ کند. این تضاد آشکار حضرموت را به صحنه درگیریهای نیابتی تبدیل کرده است؛ درگیریهایی که هیچ ارتباطی با منافع مردم استان ندارد.
پیامدهای شکست ائتلاف
تحلیلگران معتقدند ناکامی البحسنی در اعلام گزینه جنگ، نشانه ضعف جدی ائتلاف در عرصه میدانی است. نیروهایی که تا دیروز با حمایت مالی و هوایی پیش میرفتند، امروز حتی قادر به هماهنگی داخلی نیستند. این وضعیت همراه با پروژه تجزیه قبایل، حضرموت را وارد دور تازهای از تنشهای نظامی–اجتماعی کرده است.
مسیر پیشروی گفتوگوها
تصویر امروز حضرموت روشن است: فروپاشی داخلی، اختلافات عمیق، نارضایتی مردمی و شکست در تحقق اهداف میدانی. در مقابل، ثبات در مناطق تحت کنترل صنعا و انسجام اجتماعی–قبیلهای آن نشان میدهد که تنها راهحل واقعی بحران، استقلال تصمیم یمنی و حاکمیت ملی است؛ نه پروژههای خارجی که جز جنگ و تجزیه چیزی به همراه ندارند.