
۱ـ ابوظبی
ابوظبی، بزرگترین شیخنشین امارات از نظر وسعت است و نقش مرکزی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور دارد. حکومت در ابوظبی از قرن هجدهم تاکنون در دست خاندان آل نهیان است که یکی از شاخههای قبیله بوفلاح و زیرمجموعه کنفدراسیون قبایل بنییاس به حساب میآید. نخستین سند مکتوب درباره بنییاس، مربوط به سال ۱۶۳۳ میلادی است که به مشارکت این قبیله در مبارزه با نیروهای پرتغالی در منطقه جُلفار (نزدیک رأسالخیمه کنونی) اشاره دارد.
در قرون هجدهم و نوزدهم، دو نیروی عمده در خلیج فارس حضور داشتند: قاسمیها در دریا و بنییاس در مناطق ساحلی تا محدوده عُدید. بنییاس در اصل از نجد در مرکز شبهجزیره عربستان مهاجرت کرده بودند. بیشتر آنها عشایر بدوی بودند که دامداری میکردند، اما برخی به دلیل مشکلات معیشتی به سواحل آمدند. کشف منابع آب شیرین در جزیره ابوظبی در سال ۱۷۶۱، نقش کلیدی در تثبیت حضور بنییاس در این منطقه داشت. این کشف، همراه با تهدیدات وهابیها و حملات عمانیها به واحه لیوا، بنییاس را به تمرکز بر جزیره ابوظبی ترغیب کرد. با وجود تفاوتهایی در شیوه زندگی (کوچنشینی یا ساحلی)، بنییاس از انسجام و اتحاد قوی برخوردار بودند.
رهبری سیاسی ابوظبی از قرن هجدهم تاکنون عمدتاً در دست چهار شخصیت برجسته از خاندان آل نهیان بوده است:
۱ـ فلاح بن یاس، که در بخش عمده قرن هجدهم زمام امور را در دست داشت؛
۲ـ شخبوط بن ذیاب، که بیش از ۶۰ سال حکومت کرد و تا نیمه قرن نوزدهم، اقتدار خاندان آل نهیان را بر سرزمینهای امروزی ابوظبی تحکیم بخشید؛
۳ـ زاید بن خلیفه (زاید کبیر)، که نزدیک به یک قرن در رأس حکومت بود و نقش مهمی در تثبیت قدرت آل نهیان ایفا کرد؛
۴ـ زاید بن سلطان آل نهیان، که تحت رهبری او، ابوظبی از یک جامعه کوچک سنتی به یک بازیگر سیاسی و اقتصادی مهم در منطقه و جهان تبدیل شد. پس از درگذشت زاید بن سلطان در سال ۲۰۰۴، فرزند او، خلیفه بن زاید آل نهیان (متولد ۲۵ ژانویه ۱۹۴۸) ریاست امارات و حاکمیت ابوظبی را بر عهده گرفت.
۲ـ دبی
دبی از جهات مختلف، به ویژه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی، با دیگر امارتها تفاوت چشمگیری دارد. این شیخنشین با مساحتی حدود ۳۸۸۵ کیلومتر مربع، تنها حدود ۴ درصد از خاک امارات را شامل میشود اما تقریباً یکسوم جمعیت کشور را در خود جای داده است. دبی در دو سوی نهر طبیعی به نام “خور دبی” قرار گرفته که مناطق قدیمیتر، مانند بور دبی، را از بخشهای جدیدتر شمالی جدا میکند. شهر حتّا نیز در جنوبشرق دبی واقع شده و یکی از مقاصد مهم گردشگری امارت است.
دبی در کنار ابوظبی، از ثروتمندترین امارتهای کشور است اما برخلاف دیگر امارتها، حتی پیش از کشف نفت، موقعیت اقتصادی قدرتمندی داشت. نفت در سال ۱۹۶۶ در دبی کشف شد و تولید آن از سال ۱۹۶۹ آغاز گردید. در سال ۱۹۹۱، تولید نفت دبی به حدود ۴۲۰ هزار بشکه در روز رسید. با این حال، سیاستگذاران دبی با سرمایهگذاری گسترده در زیرساختها توانستند اقتصاد را متنوع کنند و وابستگی به نفت را کاهش دهند؛ به طوری که اکنون دبی به قطب تجارت، گردشگری و خدمات مالی در منطقه تبدیل شده است.
۳ـ شارجه و رأسالخیمه
خاندان قاسمی در شارجه و رأسالخیمه دارای تاریخچهای متفاوت نسبت به خاندانهای آل مکتوم (دبی) و آل نهیان (ابوظبی) است. قاسمیها که از قرن هجدهم بهعنوان قدرت دریایی مهم شناخته میشدند، بر سواحل شمالی و جنوبی خلیجفارس تسلط داشتند. با این حال، مداخلات خارجی بهویژه برخوردهای نظامی با انگلیس و همچنین رقابتهای داخلی موجب تضعیف جایگاه آنان شد. در قرن بیستم، بخشی از سرزمینهای تحت کنترل قاسمیها یا از دست رفت یا توسط شاخههای مختلف این خاندان به صورت پراکنده اداره شد.
در قرن هجدهم، مرکز قدرت قاسمیها رأسالخیمه بود که به دلیل موقعیت استراتژیک در دهانه خلیجفارس اهمیت فراوانی داشت. بندر شارجه و مناطق اطراف نیز تحت حاکمیت آنها قرار داشتند. امروزه شارجه و رأسالخیمه به طور مستقل و توسط دو شاخه مختلف از خاندان قاسمی اداره میشوند، اما از نظر سیاسی و اقتصادی توان محدودی دارند.
از نظر جغرافیایی، رأسالخیمه حدود ۳ درصد و شارجه حدود ۲ درصد از مساحت کل امارات را شامل میشود. جمعیت شارجه حدود ۶۳۶ هزار نفر و رأسالخیمه ۱۹۵ هزار نفر است که بهترتیب سومین و پنجمین امارت پرجمعیت محسوب میشوند.
اقتصاد رأسالخیمه بیشتر بر تولید سیمان، ساخت کشتی، ماهیگیری و یارانههای دریافتی از ابوظبی استوار است، زیرا این امارت منابع نفتی قابل توجهی ندارد. شارجه نیز با وجود ذخایر محدود نفت و گاز، اقتصاد خود را بیشتر بر تجارت، گردشگری و نزدیکی جغرافیایی به دبی متمرکز کرده است.
تاریخ سیاسی قاسمیها را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دوره اول (۱۸۰۳ تا ۱۸۶۶): حکومت سلطان صقر که در این دوره، نفوذ انگلیس به شدت قدرت قاسمیها را محدود کرد.
دوره دوم (۱۸۶۶ تا حدود ۱۹۵۰): دوران افول قدرت قاسمیها که با نزاعهای داخلی و کاهش موقعیت سیاسی همراه بود.
دوره سوم (۱۹۵۰ تاکنون): دوره کنونی که در آن، قدرت سیاسی و اقتصادی شارجه و رأسالخیمه نسبت به دیگر امارتها کاهش یافته و نقش آنها در ساختار کلی امارات محدود باقی مانده است.
۴ـ عجمان
عجمان یکی دیگر از شیخنشینهای کوچک امارات است که بر اساس حاکمیت خانوادگی اداره میشود. این امارت در قرن هجدهم توسط خاندان نعیم تأسیس شد و کوچکترین امارت کشور با مساحتی حدود ۱۰۰ مایل مربع است. جمعیت عجمان حدود ۱۷۴ هزار نفر است. منطقه مصفوت که در ۱۱۰ کیلومتری جنوب شرق عجمان و در مرز رأسالخیمه و عمان واقع شده، تحت حاکمیت این امارت است.
خاندان حاکم عجمان، شاخهای از قبیله نعیم به نام بوحری بنها هستند. حاکمان عجمان تلاش کردهاند با برقراری پیوندهای زناشویی خارج از خانواده، جایگاه سیاسی و اجتماعی امارت را تقویت کنند.
۵ـ امالقوین
امالقوین، همانند عجمان، پیش از به رسمیت شناخته شدن استقلال آن توسط انگلیس، بخشی از قلمرو قاسمیها به شمار میرفت. پس از شکست قاسمیها در سالهای ۱۸۱۹-۱۸۲۰ توسط نیروهای انگلیسی، استقلال این شیخنشین و همچنین عجمان به رسمیت شناخته شد. این امارت دومین امارت کوچک امارات متحده عربی است که مساحتی حدود ۳۰۰ مایل مربع دارد و برخلاف برخی امارتهای دیگر، قلمروی آن یکپارچه است. جمعیت آن تقریباً ۴۶ هزار نفر است.
در گذشته اقتصاد امالقوین بر صنعت مروارید مبتنی بود، اما پس از رکود این صنعت، ساکنان به فعالیتهای ماهیگیری و کشاورزی روی آوردند. در حال حاضر، اقتصاد این امارت عمدتاً بر کمکهای دولتی و سرمایهگذاری استوار است. امالقوین فاقد منابع نفت و گاز قابل توجه است و تنها سهم اندکی از چاه مبارک دارد. به همین دلیل، نفوذ سیاسی خاندان حاکم این امارت محدود است. خاندان معلا یا آل علی از اواخر قرن هجدهم بر امالقوین حکومت میکنند و عمده تحولات تاریخی این امارت به تغییر متحدان برای مقابله با تهدیدهای خارجی بازمیگردد.
۶ـ فجیره
فجیره یکی از امارتهای کوچک و کمدرآمد امارات محسوب میشود که حدود ۳ درصد جمعیت و ۱.۵ درصد مساحت کل کشور را در بر میگیرد. این امارت منابع نفتی ندارد، اما موقعیت جغرافیایی آن در ساحل دریای عمان آن را از دیگر امارتها متمایز ساخته است. فجیره تنها امارتی است که دسترسی مستقیم به دریای عمان دارد و مسیر دریایی آن خارج از کنترل تنگه هرمز قرار گرفته است. این موقعیت استراتژیک نقش مهمی در توسعه تجارت دریایی و خدمات وابسته به آن ایفا کرده است.
امارت فجیره از چهار منطقه جغرافیایی جداگانه تشکیل شده است که نوار ساحلی شمالی موسوم به الشمالیه، از دبا تا خورالکلبا را شامل میشود. اقتصاد این امارت بر ماهیگیری، کشاورزی، تجارت دریایی و تا حدودی گردشگری استوار است.
از منظر تاریخی، خاندان حفیتات که از قبیله شرقیین (یکی از بزرگترین قبایل منطقه) هستند، بر این امارت حکومت میکنند. حاکمان فجیره بیش از یک قرن و نیم تلاش کردند استقلال سیاسی خود را به رسمیت شناخته و با گسترش قلمرو در مناطق شمالی، جایگاه خود را تثبیت کنند.
۷ـ جمعبندی کلی
ساختار سیاسی و اقتصادی شیخنشینهای امارات متحده عربی تحت تأثیر ویژگیهای جغرافیایی، منابع طبیعی، پیشینه تاریخی و روابط قبیلهای شکل گرفته است. با وجود اشتراکات فرهنگی و سیاسی، هر امارت مسیر خاص خود
را در توسعه و تثبیت حکومت طی کرده است.