
با وجود تلاشهای گسترده حکومت بحرین برای پیشبرد عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، مقاومت مردمی منسجم و پایدار، این سیاست را به چالشی جدی کشانده است. [گزارش کامل الوفا] این مقاله به صورت تحلیلی به بررسی موانع مشروعیتزایی و چشماندازهای آینده این روند میپردازد.
سیاست عادیسازی در بحرین؛ تقابل دولت و ملت
سیاست رسمی عادیسازی در بحرین از زمان امضای توافقات ابراهیم به عنوان بخشی از استراتژی منطقهای دنبال شده است. این سیاست نه تنها با هدف تقویت روابط دیپلماتیک بلکه به منظور جذب حمایتهای بینالمللی و تضمین امنیت منطقهای صورت گرفته است.
اما این سیاست با نادیده گرفتن حساسیتهای فرهنگی، دینی و سیاسی جامعه بحرین، شکافی عمیق میان اراده حکومت و خواست عمومی ایجاد کرده است. مقاومت مردمی در بحرین را باید در چارچوب تعارضات هویتی و بحران مشروعیت تحلیل کرد که حکومت را در موضع ضعف قرار داده است.
ابعاد مقاومت اجتماعی؛ تحلیل ابزارها و کارکردها
مقاومت اجتماعی در بحرین از چندین محور کلیدی تشکیل شده که هرکدام تحلیل مستقلی نیاز دارد:
مقاومت اقتصادی و تحریمها: تحریم شرکت کارفور، فراتر از یک اقدام اقتصادی ساده، نشاندهنده شکلگیری سرمایه اجتماعی قدرتمند است که قادر به اثرگذاری بر بازیگران اقتصادی و سیاسی است. این تحریم نمادی از «اقتصاد مقاومتی» است که میتواند به عنوان ابزار فشار نرم علیه سیاستهای حکومتی و خارجی عمل کند.
اعتراضات خیابانی و سازماندهی میدانی: تظاهرات مستمر و سازمانیافته، حضور گروههای اجتماعی و سیاسی مختلف را به نمایش میگذارد و به یک «جنبش اجتماعی» با ظرفیتهای بالقوه برای تغییر سیاسی تبدیل شده است. سازماندهی دقیق جریانهایی مانند تیار الوفاء الاسلامی، این اعتراضات را از واکنشهای پراکنده به یک جریان هماهنگ و منسجم بدل کرده است.
نقش فضای مجازی و گفتمانسازی: شبکههای اجتماعی نه تنها به ابزار اطلاعرسانی بلکه به کانونی برای تولید و بازتولید گفتمان مقاومت بدل شدهاند. استفاده هدفمند از شعارهای قدرتمند و بازنشر آنها در فضای دیجیتال، ظرفیت بسیج عمومی و تغییر نگرشها را افزایش داده است.
جریان تیار الوفاء الاسلامی؛ از حرکت مدنی به جنبش سیاسی
تحلیل عملکرد تیار الوفاء الاسلامی نشان میدهد که این جریان به عنوان عامل تسهیلکننده و تقویتکننده مقاومت عمل میکند. از طریق سه محور اصلی:
1. فراخوانها و بیانیههای راهبردی: این بیانیهها ضمن تثبیت موضع ضد عادیسازی، از طریق زبان حقوقی و سیاسی، مشروعیت مقاومت را در عرصه عمومی افزایش دادهاند.
2. سازماندهی میدانی: تهیه نقشه راه اعتراضات و هماهنگی میان گروههای مختلف، که نشاندهنده بلوغ سازمانی و سیاستگذاری دقیق است.
3. جهتدهی گفتمانی: تثبیت گفتمان «برائت ملی» از رژیم صهیونیستی، این جریان را به یکی از ارکان اصلی مقاومت سیاسی بدل ساخته است.
چشمانداز آینده؛ پایداری مقاومت و ناپایداری عادیسازی
تحلیل روندهای کنونی نشان میدهد که مقاومت اجتماعی بحرین از ظرفیت پایداری بلندمدت برخوردار است. علل اصلی این پایداری عبارتند از:
پیوند عمیق مقاومت با هویت دینی و ملی که موجب تقویت انسجام اجتماعی شده است.
تبدیل مخالفت با عادیسازی به یک گفتمان غالب که مشروعیت سیاستهای رسمی را به چالش کشیده است.
توانایی سازمانیابی و بسیج مؤثر ابزارهای مختلف مقاومت، از خیابان تا فضای مجازی و اقتصاد.
در مقابل، روند عادیسازی با مشکلات اساسی مشروعیت روبرو است که نه تنها از داخل بلکه از منظر روابط بینالمللی نیز با موانعی جدی مواجه میباشد. بدون جلب حمایت مردمی، این سیاستها ناپایدار خواهند بود و امکان تجدید نظر در آنها بسیار محتمل است.